نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

یه متن جالب از یه وبلاگ دیگه

این ها همه بستگی به شما دارد..............

یک شعر می تواند در یک لحظه بدرخشد.

یک گل می تواند یادآور یک رویا باشد.


یک درخت می تواند آغازگر یک جنگل باشد.

یک پرنده می تواند قاصد و پیک بهار باشد.............

یک لبخند می تواند اغازگر یک دوستی باشد.

یک دست دادن صمیمی می تواند روح و جان ما را به درجات بالا ببرد.

یک ستاره می تواند راهنمای یک کشتی در دریا باشد.

یک واژه می تواند سازنده یک هدف باشد...................

هر سفر باید با یک قدم آغاز شود.

هر دعائی باید با یک کلمه شروع شود.

امید داشتن روح و روان ما را تازه می کند...............

حالا می بینید اینها همه بستگی به شما دارد.....


حافظ در صف اتوبوس

حافظ در صف اتوبوس

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس


دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس


گفتم سلام حافظ گفتا علیک جانم


گفتم کجا روی گفت و الله خود ندانم


گفتم بگیر فالی گفتا نمانده حالی


گفتم چگونه ای گفت در بند بی خیالی


گفتم که تازه تازه شعر و غزل چی داری


گفتا که می سرایم شعر سپید باری

 گفتم کجاست لیلی مشغول دل ربایی


گفتا شده ستاره در فیلم سینمایی

گفتم بگو ز یارش گفتا ولش نموده

گفتم بگو ز مویش گفتا مش نموده

گفتم ز دولت عشق گفتا کودتا شد

گفتم رقیب گفتا بدبخت کله پا شد

گفتم چرا چگونه عاقل شده است مجنون


گفتا شدید گشته معتاد گرد و افیون


گفتم کجاست جمشید جام جهان نمایش


گفتا خرید قسطی تلویزیون به جایش

 گفتم ز ساروان گو با کاروان غمها

گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم بگو ز ساقی حالا شده چه کاره


گفتا شده است منشی در توی یک اداره

گفتم بکن ز محمل یا از کجاوه یادی


گفتا پژو، دوو، بنز یا گلف نوک مدادی

گفتم سراغ داری میخانه ای حسابی

گفت آنچه بوده از دم گشته چلو کبابی

گفتم بلند بوده موی تو آن زمانها


گفتا به حبس بودم از ته زدند آنها

گفتم شما و زندان حافظ ما رو گرفتی


گفتا ندیده بودم حالی بدین خرفتیی