نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

چیست زندگی بدون یاد تو ؟


امروز با همه سیاهی ام ، در گوشه ای از نهانخانه دل نور یادت مرا به نوشتن وادار کرد
و گر نه سیاه دلانی مانند من
بایند بروند به سیاهی نه بیایند به دیار پادشاهی
نمی دونم چه جوری می تونم به این زندگی ادامه بدهم وقتی به یاد تو می افتم
بهشت با تمام وسعتش تو قلبم قرار می گیره ولی وقتی یاد تو از قلبم میرود
در این دنیا خودم رو می بینم میان یک مشت ادمهایی که برای اثبات خودشون حاضرند
اعتقادتشون رو بفروشند یا برای آبروی خودشون از آبروی حجت خدا بیشتر احترام قائل بشوند
من که با اونها کار ندارم
باید چند جمله از شما بگویم
تا مرهمی باشد بر دل مجروحم
ای کاش مردم می دونستند که چقدر شما اونها رو دوست دارید
ای کاش مردم می دونستند که چقدر شما در مناجاتتون با خدا برای اونها دعا می کنید
ای کاش مردم می دونستند که شما هم مثل پیامبر اکرم اون قدر مهربان هستید که مردم حتی لیاقت این همه
محبت رو در خودشون نمی دیدند
ای کاش مردم می دونستند که شما شیعه هاتون رو فراموش نمی کنید
ای کاش مردم می دونستند اگه برای اومدنت دعا کنند از این کلاف سر در گمی که زندگی نامیدند آزاد می شوند

بیا مهدی شب هجران سحر کن

یک نفس عمیق

 

نفس چیزی هست که ما هیچ وقت به اون توجه نمی کنیم مخصوصاْ وقتی که خوش هستیم و سر حال

برای همین 

یک نفس عمیق می کشم برای اینکه عطر همه گلهای جهان توی این ریه هایم جریان پیدا بکنه

  و با یک بازدم هر چی بوی بد هست از ریه هایم بیرون کنم

یک نفس عمیق می کشم تا عمق زندگی را با تمام وجودم احساس کنم و بگویم خدایا شکرت    شکر   شکر 

 و با یک بازدم به خدا می گویم خدایا شکرت که هنوز هم به من اجازه زندگی دادی

یک نفس عمیق می کشم و آرامش را به همه اعضای بدنم هدیه می کنم

 و با یک بازدم هر چی خستگی و کسالت هست از وجودم بیرون می کنم

و . . .

با این نفسها خودم رو به یاد خدا می اندازم

و در بازدم ها خودم را از شر شیطان به  دژ استوار خدا پناهنده می کنم .

خدایا شکرت .

 

سکوت ؟


سکوت یا همون هیس


گفتم : یک کم سکوت کنم تا صداهایی رو که بهش توجه نمی کنم بشنوم


خیلی چیزها باید بگم اما نمی گویم


و خیلی چیزها باید بشنوم پس می روم تا بشنوم


نشنیدن مشکلی هست که خیلی ها به اون مبتلا هستیم


چون


گوشمون از این حرفها پر هست


گوشمون نیاز به شنیدن ندارد مگر اون هایی که شنیدند چی شد ؟!!


گوشمون گرفتگی داره هیچ صدایی رو نمی شنود این رو هیچ کار نمی شود کرد


گوشمون می شنود اما یک صافی اولش تعبیه نشده در این مواقع وقتی می خواهی حساب کنی ببینی چی شنیدی


می فهمی که همه چی شنیدی و هیچی نشنیدی !!


توی گوشمون یک پنبه گذاشتیم کاربرد برای مواقعی که نمی خواهیم حقیقتی رو گوش کنیم و در قبال اون پاسخ گو باشیم


خلاصه سکوت خوبه اما نه همیشه


حرف زدن خوبه اما نه همیشه

سکوت

 

سکوت یعنی

              هوا از حنجره تو به راهی غیر از دهانت ختم می شود .

 

سکوت یعنی

 

             کلمات ذهن تو اجازه ندارند به ارتعاش ثارهای صوتی کمک کنند.

 

سکوت یعنی

 

            خنده نه بدلیل شادی

 

سکوت یعنی

 

            گریه نه بدلیل غم و اندوه

 

سکوت یعنی

 

            بهترین همدم تنهایی

 

سکوت یعنی

 

            چراغ قرمز تردّد کلمات

 

سکوت یعنی

 

            حرف بی حرفی

 

سکوت یعنی

 

            گوش شنوایی پیدا نکردی

 

سکوت یعنی

 

             جواب

 

سکوت یعنی

 

             سوال

سکوت یعنی

 

             دنیایی غیر از این دنیا هم هست

سکوت یعنی

 

             انتخاب گزیده ها

 

 سکوت   سکوت   سکوت

 

 یعنی

 

 بفهمیم فاصله اندیشه ها را آن هنگام که نخواستند با هم تقابل کنند

 

و این چنین بود که فصل جدیدی در زندگی من رقم خورد

 

سکوت ، سکوت ، سکوت ...

 

این را گفتم ، تا بدانی

 

سکوت می تواند نشانه فهمیدن باشد و من فهمیدم که نفهمیدم

 

و سکوت تا آن زمانی که بیایی و سکوت را بشکنی

 

و بگویی حقایق عالم هستی را

 

پس سکوت ، تا آن هنگام که ترنّم آمدنت را بشنوم .

 

 

 

 

 

خود یا خدا مسئله این است

در پست قبلی یکی از دوستان پرسیده بودند
شما که میگی خود
پس این خود کیه یا چیه ؟
راستش تو این چند روز داشتم به همین مسئله فکر می کردم که خود چیه ؟
الان هم که دارم می نویسم دلم میگه ننویس اما نمی دونم یه نیرویی میگه همین چیزی که بلدی رو بگو
فقط بدونیم این تعریف شاید خیلی جاهاش برداشت شخصی باشه

راستش این خود خیلی راحتتر و آسونتر از این که فلاسفه یا . . . گفته اند میشه گفت : اون حقیقتی هست که شما نه می تونید بگویید نیست نه هم بگویید چیست یعنی وجودش برای شما محرزه ولی ماهیتش را نمی توانید بگویید یک جورایی این حقیقت را در وجودتون پیدا می کنید دقت کنید می یابید
نه می فهمید نه درک می کنید مسئله اصلی که در پست قبلی به آن اشاره شد اینه که آدمها این خوده رو با چیز های دیگه در زندگی شون اشتباه کردند
در عین حال میشه گفت این خود همون نفس هست و این نفس خیلی چموشه یعنی یک حالت نداره مدام در حال تغییر هست برای همین هم باید با علم و آگاهی
اون رو راهبری و راهنمایی کرد و در نهایت با عمل درست به سعادت دست یافت که این ترجمه ای بود از روایتی از معصومین
نفوس چموش است (النفس حرون ) و علم راهنمای آن است (و العلم قائد ) و عمل پیش برنده آن است (و العمل سائق)
در حقیقت این روایت برای همه زندگی ما یک خط مشی داده که هر چی خودم میگم درست نیست در هر زمینه و تخصصی باید به علم و دانش مراجعه کرد
سپس تصمیم گیری و در نهایت انجام کار
نکته ای رو در عنوان یادداشت اشاره کردم هم یک جورایی به این مطالبی که خدمتتون عرض کردم ربط داره

و اون اینه که آدمها در این دنیا کارهاشون رو

یا برای خدا انجام می دهند

یا برای خودشون

حالا اینجا خدا به من و شما اختیار داده که انتخاب کنیم

به خودمون بگیم کدوم رو انتخاب می کنیم

یک آیه خیلی قشنگ یادم اومد
براتون میگم
رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله و . . .
در بین همین مردم یک آدم هایی هستند مثل بقیه زندگی می کنند اما این ها یک مشخصه دارند و اون اینه که تجارت و پول در آوردن اونها رو از یاد خدا غافل نمی کنه اگه با این دیدگاهی که گفتم نگاه کنی میبینی این آدمها همیشه به یاد خدا هستن
اما یاد خدا چیه ؟
نمیدونم چرا یواش یواش طولانی میشه
یاد خدا در آیات و روایات معصومین که نگاه می کنی
چند چیز گفته شده
یکی نماز
دیگه گفتن ذکر خدا به زبان
و یکه دیگه که خیلی مهمه و زیاد گفته نشده یاد ائمه معصومین هست
خیلی مهمه
چون من و تو و همه شیعه ها رو اذیت می کنند و از این طرف سرگرم می کنند تا از یاد ائمه غافل بشیم

این در سراسر تاریخ شیعه بوده در یک روزگاری که خلفای جور می خواستند نام امیر المومنین محو بشه و دیگه شیعه اثری ازش نباشه
شیعه ها گفتند باید نام امیر المومنین را در زندگی هایمان جاری کنیم وقتی می خواستند از جایشان بلند شوند می گفتند یا علی
در هر حالتی نام امیر المومنین رو می گفتن تا فراموش نکنند شیعه بودنشان را

و اکنون که شیعیان لبنان ، عراق و در هر کجا که شیعه ای هست قصد دارند یا آنها را بکشند و یا آنها را سرگرم کنند
شاید بشود گفت کمترین کاری که من و شما میتونیم بکنیم اینه که
نام امام زمان را در زندگی هایمان جاری کنیم یعنی نام او را در زندگی جاری کنیم

یا مهدی یا مهدی یا مهدی

و اگر او نگاهی کند یک ذره ، کار خورشید می کند

نامش را در زندگی جاری کنیم
یادش را به ذهنمان پیوست کنیم
و از لطفش در کارهایمان کمک بگیریم
و شناختش را جزئی از زندگی کنیم

نمیدونم چرا حرفهایم این جوری شد از همه شما معذرت می خواهم