نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

جستجوی اعتقادی یا همون Search شیعی

قبل از ورود به بحث قبلی لازم دونستم که

ولادت رسول خدا و امام صادق رو به همه ی شما تبریک می گویم

 

جستجوی اعتقادی یا همون Search  شیعی

قبل از خواندن این مطلب حتماً پست

جستجو یا همون Search گوگلی  رو بخونید ،

 

شاید این جوری بهتر بفهمیم دنبال چی هستیم ؟

 

1- جستجوی چی ؟

2- برای چه هدفی ؟

3- انتخاب جستجوگر ؟

4- هدف جستجوگر ؟

5- نتیجه جستجو ؟

 

 

اگر پست قبلی را خوانده باشید ، می فهمید که ما به طور عمومی و کلی به سوالات فوق تا حدودی  جواب داده ایم ،

حالا می خواهیم ، در این باره صحبت کنیم که برای یافتن

حقیقت چه کنیم ؟

یا به عبارت دقیقتر چگونه حقیقت را جستجو کنیم ؟

البته این جوابی کلی به سوال یک هست

حقیقت چیست ؟ و چه ماهیتی دارد ؟

و یا اصلاً ماهیت دارد یا نه ؟ برای ما در اینجا مهم نیست ،

ما می خواهیم جایی را پیدا کنیم ، که بیانگر حقیقت است ،

اگر این مکان یا مأخذ را پیدا کنیم ،

ما هر چه بیشتر از هدف خلقت خود یا علت بودن خود

آگاهی پیدا می کنیم ، و اگر این خط و مشی  مشخص شود ، تقریباً زندگی ما سمت و سوی بهتری به خود می گیرد.

آنچه که ما به عنوان مرکز و کانون حقیقت قبول داریم ، در دین اسلام موجود است ،

تا اینجا هدف و عنوان جستجو مشخص شد ،

حالا باید به دنبال جستجوگری باشیم که ما را

به نتیجه خودمان – همان کشف حقیقت – برساند ،

نه اینکه ما را خواسته یا ناخواسته به اهدافش نزدیک کند ،

 این هم پاسخ قسمت سوم و چهارم ،

از همه مهتر نتیجه جستجو می باشد ،

چرا که باید آن قدر

مطلب بدانی یا کسانی را بشناسی

که آگاه از صورت مسئله ی تو هستند

و با آنها در میان بگذاری و در نهایت

به این نتیجه برسی که نتیجه شما صحیح است یا نه ؟!

 

تا اینجا چکیده مطالب را خدمتتان به عرض رساندم ،

 

من اینجا عقیده ی خودم را بیان می کنم و از کسی هم

نمی خواهم که بدون مطالعه این مطالب را بپذیرد ،

ولی می خواهم جانب انصاف را رعایت کند .

 

مهمترین موضوعی که ذهن بشر را تا کنون به خود مشغول کرده ، شناخت خدا می باشد . بشر ، پس از طی سالها مسیر ، در جاهایی به طور صریح اقرار کرده که نمی تواند به وسیله عقل و هوش و درایتش به کنه حقیقت دست یابد ، اینجا دو راه بیشتر برای بشر باقی نمی ماند ، یکی آنکه رو به سوی خالق و آفریدگار خود کند و دیگری آنکه هنوز بر این انگاره بماند که در نهایت می تواند ، پس از طی سالها یا قرون متمادی به نتیجه خودش که همان کشف و احاطه به حقیقت است برسد ، براستی همین آدم هم به لطف خدا زنده است .

 

امّا دو راه مهمی که تفکیکش برای ما کمی سخت می باشد ،

این است که راه اول به خداشناسی منتهی می شود ،

 امّا راه دوم که تلفیقی می باشد و آن تکیه و تأکید بر علوم بشری برای رسیدن به شناخت پرودگار می باشد

 که این راه بیشتر مورد پسند می باشد و به قول امروزی ها با عقل اصطلاحی به طور کامل همپوشانی دارد و نتیجه ای که می گیرد یا

 

بهتر است بگوییم که نتیجه آن درست یا نه ؟!

هنوز جای تفکر و بررسی دارد .

 

راهی که ما را به حقیقت راهنمایی می کند ،

در پرتو نور اسلام است ، یعنی همان راه اولی که اشاره کردیم ،

این راه به خداشناسی می رسد چرا که مخلوق هر چه قدر هم دارای تکنولوژی و فناوری باشد ، باز هم عاجز است که

یک ثانیه ای را که گذشت باز گرداند (به قول کامپیوتری ها Undo) 

و هزاران عجز دیگر ،

وقتی بشر عجز خود را پیدا کرد ، می یابد که این قدرت و اختیاری را که دارد ، خداوند دارد لحظه به لحظه به او می دهد ،

حال برای برقراری ارتباط با این خداوندی که همه این قدر به او

لطف کرده باید چه کار کند ،

باید راهی را پیدا کند ، شروع می کند به جستجو ،امّا باید همه عمرش را به جستجو بپردازد ، بی تردید خداوندی که این انسان را مورد لطف خود قرار داده است ، به او دستور العملی به عنوان دین داده است ، آن هم با وسیله ای که خودش فرستاده یعنی پیامبران الهی ، و اکنون نیز پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم

و دین اسلام ، این دین به پرسش به عنوان یکی از ارکان مهم فهم دین اشاره داشته است ، امّا باید جستجو کنی

تا جواب پرسش هایت را پیدا کنی ، (خیلی ببخشید مقدمه ی ما طولانی شد) خوب است در این زمینه به حدیثی

که در غیبت نعمانی نوشته شیخ مفید می باشد ، اشاره کنیم ، در این حدیث یک کلید مهم به ما داده شده است ،

(اگر کسی خواست سند این حدیث را برایش ایمیل می کنم )

امام صادق علیه السلام می فرمایند :

هر کس به وسیله ی مردم وارد دین شود ،بوسیله ی مردم نیز از آن خارج می شود ، همانند وقتی که در دین وارد شده بود ،

و هر کس به وسیله کتاب خدا و سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وارد دین شود ، کوهها متلاشی می شوند ، ولی او هرگز از اعتقادش بر نمی گردد .

 

در این حدیث و احادیث مشابه به ما امر کرده اند ، که دینتان را از مأخذ درست بگیرید ، یعنی کتاب خدا و سنّت رسول خدا ، کسی که این دو را به شهادت تاریخ با صحّت و دقّت در سینه ی خود داشت امیر المومنین بود و بعد از آن هم 11 امام معصوم دیگر که ایشان مبیّن راستین کلام خدا و الگویی برای سنّت رسول خدا

می باشند .  

شیعه از همان ابتدای رسالت به این نام متّصف شده بود ، آنجایی که رسول خدا به شهادت سیوطی در تفسیر آیه سوره بیّنه اولئک هم خیر البریّة فرمودند خیر البریه امیر المومنین و شیعیان او هستند و در جایی دیگر فرمودند : علی و شیعیان او پرهیزکاران هستند ،

بگذریم

تا آنجا که من در تاریخ اسلام خوانده ام ، شیعیان در دوران غیبت امام عصر علیه السلام  هیچ گاه از پاسخ گویی عاجز نشده اند 

 

 اکنون نیز پایگاهی اینترنتی فراهم کرده اند به نام جستجوگر پایگاههای شیعی به آدرس اینترنتی

 http://www.shiasearch.ir

به چند زبان عربی ، فارسی ، انگلیسی ، اردو ، فرانسه

به بیش از ۱۹ هزار سایت شیعه با ۳۴ زبان زنده دنیا ارتباط برقرار کنید ،

 

مهمترین جمله ای که را که طی این بحث و پست قبلتر

می خواستم اشاره کنم  ، یک جمله ی مهم است

 

شیعه همچنان پاسخگوی سوالات و ابهامات مطرح شده بوده و هست .

 

جستجو یا همون Search گوگلی

 
جستجو یا همون Search گوگلی
 

همه ما قسمی از روزمون رو به جستجو می پردازیم   

 

حالا جستجوی چی ؟

 

حتماً شما هم ، یک جواب برای تمام فعّالیتهایی که روزمره دارید

 

برای خودتون آماده می کنید ، تا یک وقتی وجدان درد نشوید !

 

هر آدم عاقل برای فعّالیت خودش جواب دارد ، شاید اگر ما می تونستیم

 

بعد از این همه فنّاوری و تکنولوژی و ...

 

واقعاً بفهمیم که جواب هر کس از اون جستجویش چیست ؟ 

 

یک کار بزرگی انجام داده بودیم .

 

 اما هنوز ما نمی تونیم فکر آدم ها رو بخونیم

 

                                                         ***

 

تا اینجا قبول کردیم که ما آدمها از صبح تا شب دنبال یک چیزی می گردیم

 

***

 

من بعد از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیدم که

 

دامنه این جستجوها در زنگی مردم همه ی جهان دارای یک سقفی هست ،

 

یعنی از هیچی شروع میشه و تا همه چی ختم می شه ،

 

اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم چکیده کلام این جوری می شه :

 

دامنه جستجوی آدمها از هیچی تا همه چی می باشد .

 

 

حتماً هر کسی خودش می دونه چی کار می کنه ؟ مثلاً

 

داره با خودش می جنگه

یا

 

می خواد با حقیقت ستیز داشته باشه

یا

 

همه با اون می جنگن

 

                                                        یا    

 

...

 

امّا فعلاً ما این مباحث پیشرفته کاری نداریم چون خیلی تخصصی هست

 

این فضولی ها به ما نیومده

 

حتماً یادتون میاد وقتی اون روزهای اوّلی که می خواستید با اینترنت احوالپرسی

 

کنید ، دوستهاتون به شما می گفتن : هر چی یادت رفت ، فقط کافی است کلمات

 

کلیدی رو وارد کنی و اون چیزی رو که می خواستی رو تایپ کنی و بعد یک صفحه

 

پر از لینک جلوی شما ظاهر می شد اون وقت شما سعی می کردین توی چند صفحه

 

اول جواب خودتون رو پیدا کنید

از همون اوّل ها گوگل رو شما به عنوان یک جستجوگر مطمئن می شناختید

چون خلافش ثابت نشده حالا کار نداریم که شاید این گوگل به کجا وصل باشه

و برای چی از جستجوی هر کاربر یک نسخه برای خودش ذخیره می کند

حالا هم با دادن یک جی میل و چند تا امکان دیگه معلوم نیست چه نقشه هایی

توی  مخ این سایت وجود داره 

 

بگذریم

 

پس شما برای اینکه با اینترنت آشنا بشین و بتونید به خیلی جاها دسترسی پیدا کنید 

 

 باید با جستجوی اینترنتی آشنا می شدید

 

(اینجا یک کلمه بگم خیلی از ما به همین اندازه وقت که برای

جستجوهای اینترنتی میگذاریم برای مسائل اعتقادی هم این قدر جستجو می کنیم ؟)

 

یک کم که با اینترنت آشنا شدید

 

می بینید که می تونید توی اینترنت مقاله وخیلی مطالب خوب یا بد را  پیدا کنید

 

فقط این دفعه شما با زبان جستجو هم آشنا شدید

 

یعنی می تونید اون چیزی رو که می خواهید با دقّت بیشتری پیدا کنید

 

حالا هم که دارید این متن رو می خونید اگه یک کم فکر کنید همیشه

 

جستجوهای گوگل اون نتیجه ای که رو که شما می خواهید به شما نمی دهد

 

یعنی سعی می کنه که با توجه به پذیرش تبلیغات به طور کاملاً غیر محسوس ،

 

شما رو کمی خسته کنه و اگه کمی حوصله داشته باشین 

 

می تونید  در صفحات بعدی به نتیجه ی خودتون برسونید

 

این یک رسانه ی تبلیغاتی توی اینترنته که کاملاً غیر محسوس داره کارهایی رو میکنه

 

اگه این جوری به گوگل نگاه کنی حداقل با خودت نمی گی چه جای خوبی ! چه آدمهای فهمیده ای !

 

این Search گوگلی وقتی به شما نتیجه ی خوبی رو ارائه می کنه که اطلاعاتی

 

 هر چند اجمالی درباره ی موضوع خود داشته باشید

 

حتماً با خودتون میگید : اونجا کلی متخصص و برنامه نویس هست ،

 

این حرفهای شما خیلی بی انصافی هست ،

 

و من می گم من هم باید اون چیزی رو که خیلی ها نمی دونند

 

بگم تا وقتی با دانسته های خود جمع کردند به نتیجه ی مطلوب برسند

 

خلاصه دو جمله می خواستم بگم

 

یک جستجوی خوب نیاز به یک پیشینه هر چند کم درباره مطلب دارد

 

یک جستجوگر هیچ وقت به خوبی شما از نیازتون خبر نداره پس اختیار خودتون رو به گوگل ندهید

 

 گوگل یک ابزار هست برای پیدا کردن حقیقت و …

 

حالا یک نگاه به زندگی ات بیانداز ببین خیلی چیزهایی رو که دنبالش می گردی

 

اصلاً چیزی درباره اش می دونی ، بعد چه جستجوگری رو انتخاب کردی ، حالا از این همه

جستجو چی می خواهی ؟   
 
ادامه دارد ...

خنده شیطان


شیطان به تو می خندد


یا تو به شیطان !!

سکوت ؟


سکوت یا همون هیس


گفتم : یک کم سکوت کنم تا صداهایی رو که بهش توجه نمی کنم بشنوم


خیلی چیزها باید بگم اما نمی گویم


و خیلی چیزها باید بشنوم پس می روم تا بشنوم


نشنیدن مشکلی هست که خیلی ها به اون مبتلا هستیم


چون


گوشمون از این حرفها پر هست


گوشمون نیاز به شنیدن ندارد مگر اون هایی که شنیدند چی شد ؟!!


گوشمون گرفتگی داره هیچ صدایی رو نمی شنود این رو هیچ کار نمی شود کرد


گوشمون می شنود اما یک صافی اولش تعبیه نشده در این مواقع وقتی می خواهی حساب کنی ببینی چی شنیدی


می فهمی که همه چی شنیدی و هیچی نشنیدی !!


توی گوشمون یک پنبه گذاشتیم کاربرد برای مواقعی که نمی خواهیم حقیقتی رو گوش کنیم و در قبال اون پاسخ گو باشیم


خلاصه سکوت خوبه اما نه همیشه


حرف زدن خوبه اما نه همیشه

من خودم را گم کرده ام


چند روز پیش وقتی داشتم تو فضای ذهنم قدم می زدم،



ناگهان به یک آدم برخوردم خیلی قیافه عجیبی داشت



امّا می خندید یک نیشخند به من زد و رد شد



پشت کاپشنش نوشته بود:



من خودم را گم کرده ام هر کس خود من را پیدا کرد هر چه زودتر به من خبر بدهد



خیلی جالب بود یک آدمی هم پیدا شده بود که فهمیده بود خودش رو گم کرده



به فکر فرو رفتم و با لحن شکاکانه ای به خودم گفتم : تو چی ؟؟



دیدم من خودم رو با خیلی چیزهای که امروزه در این مدرنیته مطرح است جایگزین



کرده ام و تازه فکر می کنم بله دیگه ما خیلی کارمون درسته و حرف نداریم



به خودم گفتم : امروزه



خودم = پولم!!



خودم = لباسم و مقامم!!



خودم = حرفم و تفکرم!!



خودم = آنچه مردم می گویند : تا من این جوری باشم!!



خودم = این جوری که نمیشه ، مردم چی می گویند!!



خودم = کارم !!



امّا کسی به من نگفته بود



خودم = انسانیت،مردانگی،آزاد اندیشی



به خودم گفتم : از فردا باید همه آدمها رو بیدار کنم



باید مثل همون آدمه بنویسم پشت کاپشنم آقا من خودم رو گم کرده ام



امّا با حرف مردم چی کار میشه کرد ؟!!



نگرشها یا قرائت های مختلف از دین

لطفا هر کسی این متن رو می خواند قبل از آن پست قبلی رو بخونه تا بدونه ما داریم چی میگیم

وقتی هر کسی یک عینک زد یا دید عینک بدرد نمی خورد یعنی می خواهد یه جور دیگه به این دنیا نگاه کنه

ما این نکته را نگرش هر فرد نسبت به دین می گوییم حالا بعضی ها اسمش رو گذاشتند قرائت

من نمی خوام بگم فقط من درست میگم و همه اشتباه می کنند چون اونقدر اطلاعات برای اظهار نظر ندارم

اما لازم میدونم که بگم همون طور که شما وقتی یک مطلبی می نویسید و می خواهید با نوشتن اون مطلب مفهومی را انتقال دهید و اگر کسی ابهامی در مورد

مطالب شما برایش بوجود آمد طبیعتا بهترین کسی که میتونه به شما جواب بده نویسنده هست یا کسی که شما اطمینان داشته باشید حرفهای نویسنده رو دقیقا

می دونه

اینجا هم وقتی بحث دین میشه ما چند ماخذ معتبر در دست داریم

یکی کتاب خدا دیگری بیان کننده کتاب خدا که این فرد باید مسلما با وحی ارتباط مستقیم داشته باشه

سوالی که خیلی ها مطرح می کنند این است که از کجا معلوم این مطالبی که به دست ما رسیده درسته یا نه ؟

اگر کمی اهل تحقیق باشید می توانید با مراجعه به تاریخ بفهمید شیعیان چه جوری از مطالب دین محافظت کردند تا دستخوش تحریف نشود

بعدش هم به هیچ علم دیگه ما گیر نمی دیم حالا چرا نمی دونم


خلاصه اگر نگرش من و شما نسبت به دین تصحیح بشه عالیه حرف نداره

از خدا می خوام که همه ما به نگرش درست دین دسترسی پیدا کنیم .