مهمان باید باشد ...

مهمانی خدا آغاز شد

تا ساعاتی دیگر خداوند درهای رحمت و لطف خود را بر روی بندگانش باز می کند

با خودت چه زمزمه ای داری

فکر کردی

خدا ،مهمانی ، من 

این سه واژه رو چه جوری می خوای کنار هم بچینی

چه لباسی برای مهمونی آماده کردی

از اون گرون گرونا سفارش دادی

کت شلوار

بولیز دامن 

یا نه گرونتر

شایدم اصلا یادت رفته می خوای مهمونی بری

لباس تنت رو پول نداری عوض کنی   لباس روحت رو

جدید کن ، گرد و خاکش رو بگیر

یک اتو روش بگیر بشه صاف ، صاف صاف

مثل آینه برق بزنه

نمی گم دیگه یه شب تا صبح نماز بخون از صبح تا شب هم روزه

دیگه خیلی خدا رو خجالت دادی با این دو تا کارت !!!!

نه به خودت نگاه کن بگو خدایا امسال من اومدم

خودت می دونی من از اون بنده خفن هات نیستم

اما می خوام اگه تا دیروز نماز نمی خوندم

تو این مهمونی ات بیام و به نشان تشکر ازت نمازم رو بخونم

می خوام اگه تا سال پیش روزه هام رو خط در میون می گرفتم

امسال بگم که خدا ممنونم از مهمونی ات منم روزه میگیرم برای خودت

هوام رو داشته باش با این گرمای خفن !!!

می خوام اگه کدورتی از کسی دارم همه اش رو پاک کنم از دلم

چون می خوام برم مهمونی ، مهمونی خدای مهربون و بخشنده

می خوام اگه هر اشتباهی دارم امسال یکی اش رو کم کنم

اینو دیگه خودت می دونی

خلاصه تو این ماه خدا خیلی هوای بنده هاش رو داره

زیاد تحویل می گیره تو هم دستوراتش رو تحویل بگیر

خدایا خودت می دونی منم از اون بنده های بدت هستم

خیلی حواسم نبوده

فراموشت می کردم

تو این ماه اومدم با پای پیاده دلم به سمت تو

به حق اون آقایی که تو این ماه فرقش خونین شد

به حق اون یار سفر کرده ات هوای ما رو اسیدی داشته باش

خداجون اومدیم مهمونی هوامون رو خفن داشته باش

----

این هم یه جمله از خواننده های وبلاگ که نظر داده بودند

دوست دارم بگم خدا جون من هم هستم دستمو بگیر...
احساس مهربان تو عطریست که هر لحظه به مشامم میرسد...

--

لینک های مرتبط با این پست

Self-Monitoring یا خود پمایشی یا نظارت بر خود

مناجات یک کاربر مجازی با خدا قسمت اول

مناجات یک کاربر مجازی با خدا قسمت دوم

مناجات یک کاربر مجازی با خدا قسمت سوم

مناجات یک کاربر مجازی با خدا قسمت چهارم