ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
خداوندا خطاهای کامپوترم رو به یاد می آورم
و اعتراف می کنم که من برای کامپیوترم بیش تر از یاد تو وقت گذاشته ام
چه شب ها که تا صبح ویندوز نصب می کردم و باز خطا می داد
چه شب هایی که یک ویروش کش گذاشته بودم تا ویروس های کامپیوترم رو پاک کنم
یادش بخیر اون ویروس شات دان Shot Down یک دقیقه بیشتر به آدم وقت نمی داد
اون روزی که پاورم سوخت
هاردم با من خداحافظی کرد
یا Cpu کامپوترم می خواست بسوزه
همه اینها رو به یاد می آورم و می خوام با تو لحظاتی رو خلوت کنم
خدایا به اندازه یک مثنوی با تو حرف دارم
حالا مثنوی بگم یا غزل ؟!
از بودن بگم یا رفتن !!
اول از همه باید اعتراف کنم تا همه بدونند تو هوای بنده هات رو داری اگر چه اونها سر به هوا باشند
بعدش هم باید خودت اجازه بدی با تو صحبت کنم اگه نه من کجا و صحبت با تو کجا ، ای خدای مهربان
خیلی فکر کردم که چه جوری بیام به درگاهت؟
آخرش به این نتیجه رسیدم که به ریسمان الهی چنگ بزنم
خدایا به اونهایی که خیلی دوستشون داری می خونم به پیامبر رحمت و دختر گرامی اش و 12 نور پاک که آنها را نماینده های
خودت در روی زمین قرار دادی
خدایا :
وقتی کامپیوترم هنگ می کرد نمی دونستم چی کار کنم ؟ آخرش ری استارت می کردم (یعنی :شروع دوباره )
چه روزهایی بود که شدت مشکلات ذهنم رو کامل قفل کرده بود ، نمی دونستم چی کار کنم ، آخرش به درگاهت اومدم و به
تو قول دادم از نو شروع کنم
خدایا :
وقتی رمز ورود به ویندوز رو فراموش می کردم ماتم می گرفتم و اعصابم خورد می شد اون وقت دیگه مشکلم با ری استارت
هم درست نمی شد ، باید از متخصص کمک می گرفتم
چه روزهایی بود که سوالی توی ذهنم ،یاد تو رو از ذهنم پاک کرده بود و من هر کار می کردم نمی تونستم به جواب برسم و
تو من رو به یک متخصص دین راهنمایی ام کردی
هنوز مانده تا آخرین شب قدر و باید مناجات کرد
ادامه دارد ...
به مناسبت 19 رمضان
س.ن = سؤال نویسنده
س.ن 1 : اگر شما هم در جنگ صفین بودید، از قرآن های بالای نیزه دفاع می کردید یا از قرآن ناطق ؟
س.ن 2 : مظلومیت حضرت علی در چه بود ؟
مطالب مرتبط :
مناجات یک کاربر مجازی با خدا قسمت دوم
همیشه فرصتها یا اوقاتی در زندگی انسان پیش میآید که لازم است هر چه زودتر برای آن تصمیم بگیرد و از همه جالبتر هم اینه که خیلی وقتها هنوز شروع نکردی به نقطه پایان میرسی
شاید هم بهتر باشه هر چه زودتر خودت رو به پایان برسونی یا شاید ...
از این شایدها برای همه ما توی زندگی اتفاق افتاده
من هم دیروز یک مراسم اختتامیه داشتم و خیلی غیر منتظره بود برام
امروز یا فردا هم روز اختتامیه فرا می رسه مهم اینه که:
1- چه جوری شروع کردی ؟
2- چه کارهایی انجام دادی ؟
3- چه جوری کار یا فعالیتت رو تموم کردی ؟
پ.ن.1 : داوطلبان عزیز وقت تمام شد !!
پ.ن.2 : فقط چند دقیقه تا اذان صبح باقی مونده !!
پ.ن.3 : فقط چند روز تا پایان مهمانی خدا بیشترنمونده !!
پ.ن.4 : فقط چند نفس تا پایان زندگی برات بیشتر نمونده !!!!
شما هم اگه دوست داشتید از اختتامیه های خودتون بگید
مطالب مرتبط :
دعای امام سجاد هنگام رویت هلال ماه
فقط چند روز تا تمدید اعتبار خود وقت دارید ( واقعاً چند روز )
گفتم قبل از اینکه ماه خدا شروع بشه
دومین پست نوشته های پازلی رو بگذارم
این دفعه چند تا کلمه داریم می خواهیم روابط شون رو بدونیم
کلمات خیلی آسون هستند اما مهم نحوه ارتباط این کلمات هست
فکر ،خیال ، دوستی (دوست داشتن)، دشمنی ، خدا ، زندگی ،خودم
همچنین می توانید چند تا جمله بنویسید و بعد ازش یه نتیجه بگیرید
استفاده از کلمات در جمله ها محدودیتی ندارد
آن روز وقتی آسمان رنگ غروب به خود می گرفت
لبخندی فضای آسمان را فرا گرفت ولی زود ناپدید شد
ستاره ها آن شب را جشن گرفتند
چون ماه ضیافت خدا آمده بود