نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

مولای من محبت تو کیمیاست

مولای من محبت تو کیمیاست

 

 مرا با غیر خود (دزدان قافله حقیقت ) آشنایم نکن

 

امروز 5/7/1385

 

درست یک سال می گذرد  از نوشتن متن آرزوی پرواز

 

یادش بخیر

 

 آن زمان که ندانسته هایی در ذهنم بود ...

 

و اکنون در این اندیشه ام که از شما  ای امام زمان (علیه السلام) تشکر کنم

 

 بخاطر اینکه هنوز یادتون در دلم پر فروغ هست

 

-         هر کسی برای خودش یک بهشت داره این هم

 

بهشت ما ( منظورم یاد شماست ) -

 

معلوم نیست تا کی ،

 

یاد همچون شمایی در ذهنم باشه ،

 

 خدا کنه خدا این کیمیا رو هیچ وقت از من نگیره

 

الهی آمین

 

آخرش  هر کسی به پیروی و ارشاد فردی دل خوش کرده

 

نمی خواهم بگویم این افراد کافرند یا آدم نباید معلم و راهنما داشته باشه

 

می خواهم بگم آدم نباید هر کسی رو راهنمای خودش قرار بده

 

  اتفاقا اینها مسلمان هستند و افراد محترمی هستند

 

لیکن بعضی وقتها ما آدمها این افراد را آن قدر بزرگ می کنیم

 

که از یاد ولیّ خدا و حجّت عصر غافل می شویم یا اون فرد رو از

 

امام زمان و اهل بیت بزرگتر می دونیم  (مطمئنم خیلی از شماها که

 

این متن رو می خونید از اون افرادی هستید که خیلی یکّه می خورید

 

امّا باید حقیقت گفته بشه بسط و تفصیلش خیلی طولانیه و الحمد لله

 

کسی هم حوصله نداره بیشتر از این بخونه )

 

تازه اگر حقیقتی درباره آن کس که به اندیشه خود بزرگش کرده ایم بفهمیم

 

(کلام ناروایی یا فعل نا مناسبی)

 

به نحوی آن را تأویل (توجیه ) می کنیم تا بزرگی آن فرد در ذهن ما حفظ شود

 

در صورتی که باید به دو یادگار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) چنگ بزنیم

 

قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)

 

این گونه است که بسیاری از افرادی که قدم در این راه می گذارند از یاد ولی خدا

 

فراموش می کنند مگر آنها که استادشان هم ، ایشان را به  محبت اهل بیت

 

و بیزاری از دشمنان ایشان راهنمایی کند .

 

این مهمترین نکته در این راه است که بسیاری از بزرگان ، خود را بر حذر می داشتند

 

که نام آنها و یا حتی القابی که برای آنها استفاده می شود

 

هم تراز نام اهل بیت باشد یا مردم نام و القاب آنها را با تفصیل بیشتری از نام

 

معصومین به زبان بیاورند ، می توان از مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی ( معلم اخلاق )

 

نام برد . [خدا رحمتش کند {در کتابی که ایشان به نام "عارف و صوفی چه می گوید"

 

نوشته اند  نام مولف  در آن جا جواد تهرانی قید گردیده است }‍‌ [

 

حال عده ای دیگر دانسته یا ندانسته خود را مطرح کرده اند

 

و یا دیگران آنها را عَلَم کرده اند

 

(هدفم انتقاد از فردی نیست فقط باید اینها را هم بگویم )

 

و با طرح پاره ای از  آیات و روایات و بی اطلاعی از خیلی مسائل خود را

 

به ماشینی از سوالات تبدیل کرده اند

 

‌‌‍‍‌‍‍‍‍‍‍‌ ‌‍‍‍‌‌‌‍}نقل است ‍‍‍‌‌‌که می گویند فردی از مکانی می گذشت ، از مردی که آنجا نشسته بود

 

شنید می گوید لا اله (معبودی نیست) و از آنجا گذشت و با خود گفت چه آدم کافری!

 

در حالی که آن مرد داشت می گفت : لا اله الا الله این افراد هم معمولاً این گونه ،

 

 سوال مطرح می کنند ،

 

امیر المومنین در پاسخ خوارج که می گفتند لا حکم الا لله فرمودند کلمه حقی که این

 

افراد معنای باطل و اشتباه آن را برگزیده اند (کلمة حق یراد بها الباطل)  }

 

و به جای آنکه از اهل آن، این سوالات را بپرسند

 

 می گویند ما سوالی داریم یک نفر نیست پاسخ ما را بدهد

 

البته این مسئله هنوز هم جای بحث دارد که باشد برای یک وقت دیگر    

 

خوب اگر شرح حال کسانی که در عصر حاضر حقیقت را در هر جای عالم یافته اند

 

به پاسخ بسیاری از سوالات خود می رسیم  ( می توانید با این کلمات ره یافتگان

 

{المستبصرین} جستجو کنید مخصوصاً از سایت http://www.shiasearch.com

 

 از طرف دیگر افرادی به نام عارف آمده اند و از تاویلات و توجیهات خود به نام عرفان

 

نام می برند ( الحمد لله همه جوره اش هست اوشو ، یوگا ...)

 

و این مردم هم هیچ کس از خودشان نمی پرسد از کجا معلوم درست می گوید ؟

 

می گویند از خطورات ذهنی من خبر داد

 

این که نشد دلیل ،

 

مگر نمی دانید که شیطان به پیروان خودش الهام می کند (ان الشیطان لیوحون الی

 

اولیائهم  آیه ای از قرآن )

 

یا می گویند : این کار رو کردیم کارمون درست شد

 

این هم نشد دلیل ،خیلی از این کارها رو اگر بی دین ها هم بکنند

 

کارشون درست میشه

 

این ها نمی تونه حقیقت رو اثبات کنه :

 

اون فردی که مدعی هست باید به سوی خدا دعوت کنه

 

نه بسوی خودش با گفتار وعملش

 

خلاصه بدونید که  مهار نفس و دلتون را به چه کسی می دهید ؟

 

و اگر شک دارید از خدا راه حقیقت را بخواهید

 

و از ملامت ،ملامت کنندگان نترسید

 

چون روزی مادی را خدا تقسیم کرده ولی علم و آگاهی موهبتی است که باید

 

از خدا خواست تا خدا روزی آدم بکند

 

(در این باره امام علی علیه السلام بیاناتی به کمیل دارند که بسیار عالی است حتماً

 

بخونید در نهج البلاغه درباره علم و مال  یا کمیل العلم خیر من المال ، العم یحرسک و

 

انت تحرس المال )

 

ما که گفتیم  شکسته و بسته و ناقص  

 

باز هم اگر سوال داشتین اگه بلد بودم جواب می دهم اگر بلد نبودم می روم

 

می پرسم جوابش رو میگم   

 

خدا در قرآن فرموده به طعامت بنگر (انظر الی طعامک )

 

حالا به مغزت می خواهی غذا بدهی به غذایش فکر کن

 

و این رو در خاطرت داشته باش که

 

اگر به کسی خواسته باشند زهر بدهند ، زهر را مخفی می کنند

 

اگر  نه،هر کسی می دونه که زهر کشنده است و نمی خوره

 

خدایا ما را از حیرت و سر درگمی در امر دینمان حفظ بفرما

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد