نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

آرزوی پرواز

امروز 5/7/1384

با چشمانی بسته شده و دلی پر از غوغا و صدایی بی آوا – که نمی داند هر آنچه می دانسته درست بوده یا نه – می نویسم .

از تو می پرسم ولی جواب دریافت نمی کنم ، کلافه می شوم و سر به بیراهه می گذارم و در آن بیراهه انبوهی از بیراهه ها دیده می شود ، چند قدم جلو می روم تا ببینم که در این بیراهه ها خبری هست و پاسخ پرسشم در این جا یافت می شود . . .

پس از کمی درنگ ندایی از درون به من فرمان می دهد بیرون بیا از این هیچستان ها-که  فقط هیچ پیدا می شود  و یا اگر پیدا  شود جوابی ،  لعاب خوبی به روی آن کشیده شده و درون آن پر از هیچ است .-

از بیراهه بیرون می آیم وقتی بیرون آمدم و به اطرافم نگاه کردم دیدم همه چیز در جای خودش است تازه رسیدم  به اول راه . . . !!!

امروز پس از خلاصی از این بیراهه ها آرزوی پرواز تمام وجودم را فرا گرفت

(پرواز واقعی نه پرواز خیالی که پس از  ... به وجود می آید )

می خواهم بروم به سوی آسمان، آنجا همه چیز آنگونه که باید باشند  هست  و یکرنگی شعارشان است ؛ در گوشه ای می اندیشم که چگونه می توانم پرواز کنم مثل پرنده ها ، آزاد در آسمان  ، آسمان بدون مرز

و هنوز در اندیشه پروازم به آنجا که حقایق خودشان را از من پنهان

نمی کنند  و  از تو می پرسم که در آسمان هستی یا زمین

شنیده ام  که آسمان و زمین را خدا در اختیار تو قرار داده  و همچنین گفته اند که روزی می آیی و راههای آسمان را باز می کنی

در این گوشه به انتظارت می نشینم  تا بیایی 
    . . .

به امید آمدنت

محمّد

 

نظرات 1 + ارسال نظر
احسان 1384/07/09 ساعت 10:12

با سلام متن بسیار جالبی بود و هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد