ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
این شعر از فخرالدین عراقی
(خدایا )
ز شادی در همه عالم نگنجم
اگر یک لحظه غمخوارم تو باشی
اگر جمله جهانم خصم گردند
نترسم چون نگهدارم تو باشی
من این دو بیت را به ۲ مقصود نوشتم
۱- شاید بعضی ها سر عقل بیایند و آسوده تر به این زندگی . . . نگاه کنند و آرامشی را بیابند
که دیگران در آرزوی آن شاید سالها منتظرند و به آنچه میخواهند نمی رسند
۲- می خواستم به بعضی از رفقایم بگویم که من این گونه به هستی می نگرم
هر کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
شعر زیبایی بود .....
۲ تا هدفت هم عالی بود .....
نگرش زیبایی هم داری عزیز .....
دلت دریا
با سلام خیلی قشنگ بود
دید خوبی داری نسبت به هستی!
جهان در انتظار دیدن تو ست
یا مهدی(عج)
سلام
از اینکه دیدت درباره هستی اینه واقعا خوشحالم
امید وارم همیشه همین طور باشی...