ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
امروز گفتم : به یاد کسی بنویسم که در تنهاترین لحظه هایم از او کمک می گرفتم
می خواهم به او بگویم : اگر ۱۰۰۰ سال از ناپیدائیت می گذرد به یقین می دانم که می آیی
حتما می گوئید چرا ؟
و من
میگویم : اگر حضور کسی را احساس کنی و ببینی که هرگاه از او کمک می خواهی یاری
میشوی دیگر چه احتیاجی به دیدن روی او خواهد بود
نمی دونم چقدر تونستم مطلبم رو برسونم
اما به یاد او این یک جمله را به او تقدیم میکنم
ای راحت روانم دور از تو ناتوانم
باری بیا که جان را در پای تو فشانم
این هم روا ندارم کآیی برای جانی
بگذار تا برآید در آرزوت جانم
و ....
این شعر از فخر الدین عراقی شاعر قرن ۸
سلام محمد عزیز بازم منو شرمنده فرمودی ... امیدوارم یه روز بتونم جبران کنم
قربانت رند تبریزی
آقا مخلصیم
سلام
خیلی وقتا ندیده ها رو از دیده ها بیشتر میشه باور کرد
یا حق
با نظرتون کاملا موافقم
سلام ... خوش به حالتون که منتظرید و امیدوار ... برای من هم دعا کند
ما هنوز اندر خم کوچه ی انتظاریم