نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

یک مصاحبه به یاد ماندنی


- سلام
             سلام

- میشه خودتون رو معرفی کنید .

              آره

- امّا شما که خودتون رو معرفی نکردید .

             نه اتفاقا من خودم رو معرفی کردم

- از خودتون بگید .

             من از اول بودم تا آخر هم هستم .

- ما که نفهمیدیم اگه اشکال نداره دوباره خودتون رو معرفی کنید .

باشه حالا که خیلی اصرار کردید چشم
من حقیقت هستم، شما خودتان خواستید
؛   من وجود دارم
همه فکر می کنند    من را می گویند                همه به من عمل می کنند
همه مرا دوست دارند                    خیلی ها در روبرو شدن با من مشکل دارند
و . . .

- خوب از دیدن شما خیلی خوشحال شدم .

برای چه ؟

- چون من خیلی وقته آگهی داده بودم شما را پیدا کنند و تا اکنون کسی از شما خبری برای من نیاورده است .

من که نمی فهمم

- خوب می دونید خیلی ها از هوای پاک صحبت می کنند ولی هوا را بیشتر آلوده می کنند. ( منظورم اینه که حقیقت را به حرف منحصر کرده اند ) .

این رو که من خودم هم می دونستم تازه می خواستم بگم که خیلی ها از من صحبت می کنند و حتی سر سوزنی مرا نمی شناسند .

- چه جالب من نمی دونستم .

تازه من میخواستم خیلی حرفها رو بهت بگم امّا نمی دونم به من اعتماد داری یا نه ‌‌   
شنیدم خیلی از این آدمها درباره من کتابهای قطور نوشته اند و می خواستند مرا توضیح بدهند و تشریح کنند
ولی من به بیشتر آنها اعتراض دارم چون می خواسته اند حرفهای خود را با قالب من بزنند و خودشون رو مطرح کنند .

- شما برای اونهایی که در حق شما این کارها رو کردند هیچ عکس العملی رو انجام ندادید .

چرا من در
وهله اول : سکوت کردم ، سکوت ، سکوت .

- سکوت ؟!سکوت چرا .

مگر شما آدمها نمی دانید سکوت سرشار از ناگفته هاست ، و این زمانی است که کسی از تو سوالی نمی کند یا می دانی توضیح سودی ندارد .

- کار دیگری انجام ندادی ؟

چرا من خودم را به خیلی ها نشان دادم تا مرا بشناسند و به بقیه بگویند : تا من هستم
و وجود دارم به آنها گفتم : هر چه می خواهید از من بپرسید تا بتوانید مرا به وضوح تعریف کنید ،و آنها هم سوالاتی کردند تا بتوانند مرا بهتر بیان کنند .

- خوب این جوری که خیلی خوب شد شما شناخته میشی دیگه ؟!!

من فقط این کارها و خیلی کارهای دیگر را انجام میدهم تا آنهایی که دنبال من هستند نه فواید من نه بخاطر سودی که از طرف من به آنها می رسد راه را پیدا کنند آنگاه که به سمت من آمدند از بهترین موهبت زندگی برخوردار می شوند و این بهترین هدیه من به آنهاست .

- به عنوان آخرین سوال می خواستم بدونم ، به نظر شما روزی میاید که همه شما رو بشناسند .

راستش من هم آرزو می کنم چنین روزی را ،
روزی که مردی از جنس محبّت به ترنم باران و به لطافت گلهای بهاری می آید
می گویند "تو آورنده همه حقیقتی و هر حقیقتی را تو آشکار می کنی تازه مهر ابطال بر همه باطل میزنی " ‍١


١- اشاره به قسمتی از زیارت حضرت صاحب الامر (علیه السلام ) و انّک محقّق کلّ حق و مبطل کلّ باطل

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام بر شما. از اظهار لطف و بزرگواری شما ممنونم. منتظر نظرات شما هستم. موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد