نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

فیلترینگ مطالب

حتماْ پست قبلی رو خوانده اید
 
چون دو تا پست قبلی نکات مهمی رو در برداشت و کم و بیش دوستان با قسمتی از مفهوم آن آشنا شدند
 
به نظرم رسید که مطلبی مرتبط با جستجوی گوگلی تقدیمتون کنم 
 
الان که در خدمت شما عزیزان هستیم
۹۷ درصد شما از فیلترشکن استفاده کرده اید
اون ۳ درصد هم یا چیزی نشنیده اند یا هم بلد نیستند چه چوری پیدا کنند
 
فیلترینگ رو معمولاْ در اینترنت برای حذف مطالب غیر اخلاقی و در قسمتهایی سیاسی استفاده
می کنند که در جهان مرسوم هست و کار لازمی هست
اما در اینجا ما نمی خواهیم به این مسئله بپردازیم چون هر کسی دلایل خودش رو داره
اینجا ما به این هم کار نداریم که میشه یک کاری کرد که فیلترها دور زد
 
ما می خواهیم به یک نکته مهم
 
و آن فیلترینگ حقایق است بپردازیم (البته در این قسمت هم هر کسی از ظن خود شد یار من )
با بررسی دقیق و موشکافانه ی تاریخ اسلام به موارد مهمی از این فیلترینگ برخورد می کنیم
این فیلترها در نوع خودشون خیلی قوی بودند و باعث شدند که مطالب دین فیلتر بشه
در تاریخ نوشته شده است که امیر المومنین علیه السلام پس از مراسم تدفین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مشغول به جمع آوری قرآن شدند ایشان در آن روزها از همه افراد امت اسلامی بیشتر به فکر کتاب خدا بودند بگذریم که چه کردند و شد آنچه می خواست بشود ...
شما همه اگر به تاریخ های معتبر دسترسی دارید بروید و ببینید چرا نقل حدیث از پیامبر خدا منع شد آن هم در روزگاری که اسلام را عده ای با کشورگشایی به پیش می بردند ؟؟!!
نمی دانم این ها چرا آن روزهای اول از قرآن فاصله گرفتند در حالی که می گفتند : کتاب خدا ما را بس است ! تاریخ چه زیبا ثبت نموده است که گوینده حسبنا کتاب الله تا آخر عمرش هم معنای کلاله را ( نکته ای درباره ارث ) که در قرآن آمده بود و بارها از پیامبر اکرم سوال کرده بود نفهمید  
تازه علامه امینی به نکات جالبتری در الغدیر اشاره فرموده اند  
آنچه تاریخ به ما می گوید : این است که اکثریت رئوس امت اسلامی بعد از ارتحال پیامبر هیچ گاه به دنبال آگاه کردن مردم نبودند
 آنها منطق سوزاندن رابه اجرا رساندند  
از در خانه دخت پیامبر شروع کردند و به این بسنده نکردند  احادیث منقول از رسول الله را - که قرار بود هستی بخش جانهای بشریت باشد -  به آتش کشیدند
 ...
بعد به سوزاندن خیمه ها در عاشورا روی آوردند
آن قدر به آتش کشیدند که تاریخ هم شرمش می آید بگوید
دیدند عالمی بزرگوار مدافع حریم ولایت پا به عرصه گذاشته و با رئیس دانشگاه الازهر مصر معنای وحدت را به تفسیر نشسته است نامه نگاری می کند و پاسخ سوالات آن بزرگ از اهل سنت را 
می دهد   
دیدند منطقی است خوب حرف می زند کتابخانه اش را به آتش کشیدند
او تمام این مکالمات با این بزرگ از اهل سنت را در کتابی جمع آوری نمود و نام آن را گذاشت
المراجعات  بسیاری با خواندن این کتاب به مکتب شیعه راه یافته اند
(این کتاب ترجمه به فارسی هم شده است  )
 
خیلی ها سوختند    خیلی ها هم ساختند     خیلی ها هم ...
 
 
خدا کند که ما هم به این فیلترینگ حقایق دچار نشویم
و گرنه    آب را با سراب  اشتباه می گیریم

جستجوی اعتقادی یا همون Search شیعی

قبل از ورود به بحث قبلی لازم دونستم که

ولادت رسول خدا و امام صادق رو به همه ی شما تبریک می گویم

 

جستجوی اعتقادی یا همون Search  شیعی

قبل از خواندن این مطلب حتماً پست

جستجو یا همون Search گوگلی  رو بخونید ،

 

شاید این جوری بهتر بفهمیم دنبال چی هستیم ؟

 

1- جستجوی چی ؟

2- برای چه هدفی ؟

3- انتخاب جستجوگر ؟

4- هدف جستجوگر ؟

5- نتیجه جستجو ؟

 

 

اگر پست قبلی را خوانده باشید ، می فهمید که ما به طور عمومی و کلی به سوالات فوق تا حدودی  جواب داده ایم ،

حالا می خواهیم ، در این باره صحبت کنیم که برای یافتن

حقیقت چه کنیم ؟

یا به عبارت دقیقتر چگونه حقیقت را جستجو کنیم ؟

البته این جوابی کلی به سوال یک هست

حقیقت چیست ؟ و چه ماهیتی دارد ؟

و یا اصلاً ماهیت دارد یا نه ؟ برای ما در اینجا مهم نیست ،

ما می خواهیم جایی را پیدا کنیم ، که بیانگر حقیقت است ،

اگر این مکان یا مأخذ را پیدا کنیم ،

ما هر چه بیشتر از هدف خلقت خود یا علت بودن خود

آگاهی پیدا می کنیم ، و اگر این خط و مشی  مشخص شود ، تقریباً زندگی ما سمت و سوی بهتری به خود می گیرد.

آنچه که ما به عنوان مرکز و کانون حقیقت قبول داریم ، در دین اسلام موجود است ،

تا اینجا هدف و عنوان جستجو مشخص شد ،

حالا باید به دنبال جستجوگری باشیم که ما را

به نتیجه خودمان – همان کشف حقیقت – برساند ،

نه اینکه ما را خواسته یا ناخواسته به اهدافش نزدیک کند ،

 این هم پاسخ قسمت سوم و چهارم ،

از همه مهتر نتیجه جستجو می باشد ،

چرا که باید آن قدر

مطلب بدانی یا کسانی را بشناسی

که آگاه از صورت مسئله ی تو هستند

و با آنها در میان بگذاری و در نهایت

به این نتیجه برسی که نتیجه شما صحیح است یا نه ؟!

 

تا اینجا چکیده مطالب را خدمتتان به عرض رساندم ،

 

من اینجا عقیده ی خودم را بیان می کنم و از کسی هم

نمی خواهم که بدون مطالعه این مطالب را بپذیرد ،

ولی می خواهم جانب انصاف را رعایت کند .

 

مهمترین موضوعی که ذهن بشر را تا کنون به خود مشغول کرده ، شناخت خدا می باشد . بشر ، پس از طی سالها مسیر ، در جاهایی به طور صریح اقرار کرده که نمی تواند به وسیله عقل و هوش و درایتش به کنه حقیقت دست یابد ، اینجا دو راه بیشتر برای بشر باقی نمی ماند ، یکی آنکه رو به سوی خالق و آفریدگار خود کند و دیگری آنکه هنوز بر این انگاره بماند که در نهایت می تواند ، پس از طی سالها یا قرون متمادی به نتیجه خودش که همان کشف و احاطه به حقیقت است برسد ، براستی همین آدم هم به لطف خدا زنده است .

 

امّا دو راه مهمی که تفکیکش برای ما کمی سخت می باشد ،

این است که راه اول به خداشناسی منتهی می شود ،

 امّا راه دوم که تلفیقی می باشد و آن تکیه و تأکید بر علوم بشری برای رسیدن به شناخت پرودگار می باشد

 که این راه بیشتر مورد پسند می باشد و به قول امروزی ها با عقل اصطلاحی به طور کامل همپوشانی دارد و نتیجه ای که می گیرد یا

 

بهتر است بگوییم که نتیجه آن درست یا نه ؟!

هنوز جای تفکر و بررسی دارد .

 

راهی که ما را به حقیقت راهنمایی می کند ،

در پرتو نور اسلام است ، یعنی همان راه اولی که اشاره کردیم ،

این راه به خداشناسی می رسد چرا که مخلوق هر چه قدر هم دارای تکنولوژی و فناوری باشد ، باز هم عاجز است که

یک ثانیه ای را که گذشت باز گرداند (به قول کامپیوتری ها Undo) 

و هزاران عجز دیگر ،

وقتی بشر عجز خود را پیدا کرد ، می یابد که این قدرت و اختیاری را که دارد ، خداوند دارد لحظه به لحظه به او می دهد ،

حال برای برقراری ارتباط با این خداوندی که همه این قدر به او

لطف کرده باید چه کار کند ،

باید راهی را پیدا کند ، شروع می کند به جستجو ،امّا باید همه عمرش را به جستجو بپردازد ، بی تردید خداوندی که این انسان را مورد لطف خود قرار داده است ، به او دستور العملی به عنوان دین داده است ، آن هم با وسیله ای که خودش فرستاده یعنی پیامبران الهی ، و اکنون نیز پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم

و دین اسلام ، این دین به پرسش به عنوان یکی از ارکان مهم فهم دین اشاره داشته است ، امّا باید جستجو کنی

تا جواب پرسش هایت را پیدا کنی ، (خیلی ببخشید مقدمه ی ما طولانی شد) خوب است در این زمینه به حدیثی

که در غیبت نعمانی نوشته شیخ مفید می باشد ، اشاره کنیم ، در این حدیث یک کلید مهم به ما داده شده است ،

(اگر کسی خواست سند این حدیث را برایش ایمیل می کنم )

امام صادق علیه السلام می فرمایند :

هر کس به وسیله ی مردم وارد دین شود ،بوسیله ی مردم نیز از آن خارج می شود ، همانند وقتی که در دین وارد شده بود ،

و هر کس به وسیله کتاب خدا و سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وارد دین شود ، کوهها متلاشی می شوند ، ولی او هرگز از اعتقادش بر نمی گردد .

 

در این حدیث و احادیث مشابه به ما امر کرده اند ، که دینتان را از مأخذ درست بگیرید ، یعنی کتاب خدا و سنّت رسول خدا ، کسی که این دو را به شهادت تاریخ با صحّت و دقّت در سینه ی خود داشت امیر المومنین بود و بعد از آن هم 11 امام معصوم دیگر که ایشان مبیّن راستین کلام خدا و الگویی برای سنّت رسول خدا

می باشند .  

شیعه از همان ابتدای رسالت به این نام متّصف شده بود ، آنجایی که رسول خدا به شهادت سیوطی در تفسیر آیه سوره بیّنه اولئک هم خیر البریّة فرمودند خیر البریه امیر المومنین و شیعیان او هستند و در جایی دیگر فرمودند : علی و شیعیان او پرهیزکاران هستند ،

بگذریم

تا آنجا که من در تاریخ اسلام خوانده ام ، شیعیان در دوران غیبت امام عصر علیه السلام  هیچ گاه از پاسخ گویی عاجز نشده اند 

 

 اکنون نیز پایگاهی اینترنتی فراهم کرده اند به نام جستجوگر پایگاههای شیعی به آدرس اینترنتی

 http://www.shiasearch.ir

به چند زبان عربی ، فارسی ، انگلیسی ، اردو ، فرانسه

به بیش از ۱۹ هزار سایت شیعه با ۳۴ زبان زنده دنیا ارتباط برقرار کنید ،

 

مهمترین جمله ای که را که طی این بحث و پست قبلتر

می خواستم اشاره کنم  ، یک جمله ی مهم است

 

شیعه همچنان پاسخگوی سوالات و ابهامات مطرح شده بوده و هست .

 

سال نو بر همه شما مبارک

خدمت تمام دوستان و سروران سلام عرض می کنم 

من از طرف مدیریت بلاگ اسکای پوزش می خواهم که

سیستم سخت افزاری خود را در بهترین وقت ممکن تغییر دادند

و ما رو از دوستان خوبمون جدا کردند

برای همین همه مناسبتهای گذشته و آینده رو به شما تبریک می گویم

در همون روزهای اول بهار به یک وبلاگ برخورد کردم که گفتم

خالی از لطف نیست که به شماها هم معرفی کنم

اسمش هم گذاشته بود  قلم های بهاری می نگارند  این هم آدرسش

http://bahare1386.blogfa.com

امیدوارم بتوانم مطلب قبلی رو به سر انجام برسونیم .

جستجو یا همون Search گوگلی

 
جستجو یا همون Search گوگلی
 

همه ما قسمی از روزمون رو به جستجو می پردازیم   

 

حالا جستجوی چی ؟

 

حتماً شما هم ، یک جواب برای تمام فعّالیتهایی که روزمره دارید

 

برای خودتون آماده می کنید ، تا یک وقتی وجدان درد نشوید !

 

هر آدم عاقل برای فعّالیت خودش جواب دارد ، شاید اگر ما می تونستیم

 

بعد از این همه فنّاوری و تکنولوژی و ...

 

واقعاً بفهمیم که جواب هر کس از اون جستجویش چیست ؟ 

 

یک کار بزرگی انجام داده بودیم .

 

 اما هنوز ما نمی تونیم فکر آدم ها رو بخونیم

 

                                                         ***

 

تا اینجا قبول کردیم که ما آدمها از صبح تا شب دنبال یک چیزی می گردیم

 

***

 

من بعد از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیدم که

 

دامنه این جستجوها در زنگی مردم همه ی جهان دارای یک سقفی هست ،

 

یعنی از هیچی شروع میشه و تا همه چی ختم می شه ،

 

اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم چکیده کلام این جوری می شه :

 

دامنه جستجوی آدمها از هیچی تا همه چی می باشد .

 

 

حتماً هر کسی خودش می دونه چی کار می کنه ؟ مثلاً

 

داره با خودش می جنگه

یا

 

می خواد با حقیقت ستیز داشته باشه

یا

 

همه با اون می جنگن

 

                                                        یا    

 

...

 

امّا فعلاً ما این مباحث پیشرفته کاری نداریم چون خیلی تخصصی هست

 

این فضولی ها به ما نیومده

 

حتماً یادتون میاد وقتی اون روزهای اوّلی که می خواستید با اینترنت احوالپرسی

 

کنید ، دوستهاتون به شما می گفتن : هر چی یادت رفت ، فقط کافی است کلمات

 

کلیدی رو وارد کنی و اون چیزی رو که می خواستی رو تایپ کنی و بعد یک صفحه

 

پر از لینک جلوی شما ظاهر می شد اون وقت شما سعی می کردین توی چند صفحه

 

اول جواب خودتون رو پیدا کنید

از همون اوّل ها گوگل رو شما به عنوان یک جستجوگر مطمئن می شناختید

چون خلافش ثابت نشده حالا کار نداریم که شاید این گوگل به کجا وصل باشه

و برای چی از جستجوی هر کاربر یک نسخه برای خودش ذخیره می کند

حالا هم با دادن یک جی میل و چند تا امکان دیگه معلوم نیست چه نقشه هایی

توی  مخ این سایت وجود داره 

 

بگذریم

 

پس شما برای اینکه با اینترنت آشنا بشین و بتونید به خیلی جاها دسترسی پیدا کنید 

 

 باید با جستجوی اینترنتی آشنا می شدید

 

(اینجا یک کلمه بگم خیلی از ما به همین اندازه وقت که برای

جستجوهای اینترنتی میگذاریم برای مسائل اعتقادی هم این قدر جستجو می کنیم ؟)

 

یک کم که با اینترنت آشنا شدید

 

می بینید که می تونید توی اینترنت مقاله وخیلی مطالب خوب یا بد را  پیدا کنید

 

فقط این دفعه شما با زبان جستجو هم آشنا شدید

 

یعنی می تونید اون چیزی رو که می خواهید با دقّت بیشتری پیدا کنید

 

حالا هم که دارید این متن رو می خونید اگه یک کم فکر کنید همیشه

 

جستجوهای گوگل اون نتیجه ای که رو که شما می خواهید به شما نمی دهد

 

یعنی سعی می کنه که با توجه به پذیرش تبلیغات به طور کاملاً غیر محسوس ،

 

شما رو کمی خسته کنه و اگه کمی حوصله داشته باشین 

 

می تونید  در صفحات بعدی به نتیجه ی خودتون برسونید

 

این یک رسانه ی تبلیغاتی توی اینترنته که کاملاً غیر محسوس داره کارهایی رو میکنه

 

اگه این جوری به گوگل نگاه کنی حداقل با خودت نمی گی چه جای خوبی ! چه آدمهای فهمیده ای !

 

این Search گوگلی وقتی به شما نتیجه ی خوبی رو ارائه می کنه که اطلاعاتی

 

 هر چند اجمالی درباره ی موضوع خود داشته باشید

 

حتماً با خودتون میگید : اونجا کلی متخصص و برنامه نویس هست ،

 

این حرفهای شما خیلی بی انصافی هست ،

 

و من می گم من هم باید اون چیزی رو که خیلی ها نمی دونند

 

بگم تا وقتی با دانسته های خود جمع کردند به نتیجه ی مطلوب برسند

 

خلاصه دو جمله می خواستم بگم

 

یک جستجوی خوب نیاز به یک پیشینه هر چند کم درباره مطلب دارد

 

یک جستجوگر هیچ وقت به خوبی شما از نیازتون خبر نداره پس اختیار خودتون رو به گوگل ندهید

 

 گوگل یک ابزار هست برای پیدا کردن حقیقت و …

 

حالا یک نگاه به زندگی ات بیانداز ببین خیلی چیزهایی رو که دنبالش می گردی

 

اصلاً چیزی درباره اش می دونی ، بعد چه جستجوگری رو انتخاب کردی ، حالا از این همه

جستجو چی می خواهی ؟   
 
ادامه دارد ...

اگر اشک مجال دهد کمی بنویسم در این ماتم

غم درونت را فرا گرفته ، می خواهی آن قدر گریه کنی تا تسکین دلت شود ، ولی

 

افسوس! که گریه و اشک هم طاقتی ندارد تا بتواند آن گونه که شایسته است

 

نقل این ماتم کند ، چرا که این مصیبت همچون داغی بر پیشانی تاریخ قرار گرفته

 

و تاریخ هر چقدر از این واقعه فاصله می گیرد

 

نمی تواند از حرارت و اندوه این غم بکاهد .

 

مگر چه شده است که همه در این ماتم و غم لب فرو بسته اند ؟!

 

حتّی نام مقدّس او آن قدر پر رمز و راز است که هر انسان پاک سیرت و خوش نهادی

 

با شنیدن نام او متأثر می شود و هاله ای از غم وجودش را فرا می گیرد ، گویا او

 

تمام هستی اش را همه دار و ندارش را  به پیشگاه خداوند آسمان و زمین در

 

 ره اخلاص هدیه کرده و خداوند نیز در عزای او همه هستی را عزادار فرمود و

 

به او مواهبی عنایت کرده که همه عقلها در فهم و هضم آن حیرانند ،

 

می دانم پیروانش آن قدر فغان سر می دهند و با اتّکای با اسناد محکم تاریخی

 

کاری  می کنند که روحهای خفته این عصر و زمان بیدار گردند و به نور هدایت

 

 آن بزرگوار رهنمون و بر کشتی نجات ایشان وارد می شوند تا در سیلابهای زمانه

 

در امان بمانند ، خداوند به این بنده بزرگوارش و یاران او چنان مقامی عطا فرمود که

 

که بدست ایشان ، گره های کور زندگی این مردم خاکی باز شود .

 

چه بسیارند کسانی که از ادیان آسمانی دیگر همچون مسیحیان و ارمنی ها ،

 

 زندگی خود را مدیون ایشان اند . اگر بخواهیم نام تمام کسانی را که در تاریخ وامدار

 

این سفره کرم شده اند را بنگاریم چند مثنوی هفتاد من کاغذ می شود تا چه رسد که

 

بخواهیم ماجرای هر یک را تک به تک بیان کنیم ، و چه بسیارند آنها که در نهان خانه

 

دل همه این حرفها و بزرگواری ها را به ودیعت نهاده اند و جز خداوند و آن بزرگوار 

 

کسی بر این مطالب اشراف ندارد ، اگر فرصتی بود و می نوشتم آن گاه

 

 خیلی ها می فهمیدند که کرم و بزرگواری چه معنایی دارد ؟

 

مولای من ، یا حسین ، بحقّ برادر بزرگوارت اباالفضل ، آبرو دار دنیا و آخرتم فرما

 

و مرا مدیون کرم بیحدّ و اندازه ات نما و سعادتی عنایت کن تا تمام اشکهایم را در غم

 

ماتم تو هدیه کنم به امید آنکه مورد قبول شما واقع شود .

عید غدیر آمد

  
آری غدیر بیانگر حقیقتی است به جاودانگی تاریخ
و عمقی دارد به پهنای انسانیت
و بیانی دارد از شمشیر برنده تر
و حرفهایی دارد بس شنیدنی اما عده ای نمی خواهند بشنوند معنای عدالت و مردانگی و آزادی را
آنها به شیعه هیج وقت به چشم یک دوست ننگریستند و این چنین نخواهند کرد تا زمانی که باشند
شیعه همیشه به آنها آزاری نداشته یا حداقل خون آنان را در حالت معمول مباح ندانسته
شیعه همیشه از اسلام و حقایق نورانی آن دفاع کرده است و شاهد این مدعا کتابی است که علامه امینی نام دانشمندانی را که در راه
دفاع از مکتب اسلام شهید شدند بیان کرده است (کتاب شهداء الفضیلة ترجمه آن شهیدان راه فضیلت ) 
شیعه با مناظراتی که خود همیشه در آن پیش قدم بوده آماده هر گونه پاسخگویی را داشته و دارد
شیعه حقایقی دارد که در هیچ کدام از فرق دیگر به این وضوح نمی توان یافت  شاهد مدعای من در این سه جلد کتاب که لینک آن را می گذارم می باشد 
 ترجمه علامه سید مرتضی عسکری       بررسی دو مکتب در اسلام
 
امید آنکه جویندگان حقیقت راه را بیابند
 
به امید روزی که حضرت مهدی (ع) بیاید

از درد دندان تا درد دین

 

آقای دندانپزشک این دندان ِ ما درد می کند ؛ دیگه شبها با چند تا استامینوفن می خوابم ؛

همه فکر می کنند که کنار لپم یک آلو گذاشتم

آقای دکتر نمی تونم خوب درس بخونم

- دهانت را باز کن ببینم ؛ چرا این جوری شده ؛ دندان شما پوسیدگی دارد ؛ مسواک هم !!

   باید یک عکس بگیرم تا ببینم به ریشه رسیده یا نه ؟

آقای دکتر ؛ راه دیگر نداره ؟

  یعنی این وسایل جلوی میز شما  می خواهند به سمت دهان من روانه بشوند ؟!

...

- بله این عکس نشان می دهد که دندان شما باید عصب کشی بشود تا دیگه دندان شما احساس درد نکند

آقای دکتر ؛ یعنی من بی درد می شوم ؟!  خوبه پس باید بی درد شد  این بهترین راه حل هست .

                *                  *              *

مثل این که درد دین هم این جوری هست ؛ من خیلی از جوانها را می شناسم که درد دین دارند

چون اونها فهمیده اند که فساد و تهاجم فرهنگی داره به ریشه دین می رسد

خیلی از این جوان ها میگویند : باید عصب کشی کرد ؛ تعصب اصلاَ معنایی ندارد

خیلی ها هم می گویند : باید ریشه دین را برداشت

عده ای هم می گویند: باید ریشه درد دین را متخصص دوا کنه

و خیلی ها می گویند : دین که مثل دندان نیست ؛‌ اگر دین داشته باشی یک لحظه آرام نمی گیری 

بهترین راه اینه که :

 پیش کسی بروی که دین خدا به او سپرده شده و او کسی جز امام معصوم نیست دراین زمان ما هم گفته اند که

باید به فقها و دانشمندان دین مراجعه کنی  

--------

راستی دندان درد من هم داره خوب میشه

موفق باشید

 

کلید و گوهر

             

 کلید  و  گوهر           

 

آرام گوشه ای نشسته ا‌‌ی و

سکوتی سرشار، اطرافت را احاطه کرده،

از این دنیای در هر صورت مجازی چه اینترنت ، چه واقعیت زندگی۱،

دمی آسوده شده ای و به روزی که گذشت نگاه می کنی.

خوب نگاه کن.

یک موجودی هست که دارد خودش را توی تمام زندگی تو نمایان می کند،

یک کم برو جلوتر، چشمهایت را باز کن،

خیره شدم و با کمال ناباوری دیدم،

خودمم

امّا چرا این جوری؟

گفتم:

 چرا خیلی ناراحت داری به من نگاه می کنی؟

خودم یک نگاهی به خودش می کند و حواله می کند نگاه بعدی را

به من و همه اطرافیانی که قسمتی از ذهنم را برایشان اختصاص دادم.

بهش گفتم :

 این نگاه ها چیه ؟ درست حرفت رو بزن ، راحت باش .

این جا فضای ذهنم هست و امنیّت بالایی دارد، هر کسی نمی تواند واردش بشود و نمی تواند به تو آسیب برساند .

خودم خیلی خندید و گفت :

 نه اینها ناراحتی نیست ، می دونی چیه ؟

 فکر کردم تو هم می تونی حرفِ نگاه ها رو بخونی ،

مثل یک تلگراف ، امّا مثل اینکه

(خط مشغوله یا مشترک مورد نظر قادر به پاسخ گویی نیست )

       تو همه حواست رو به من نداده بودی !!

امّا من تو رو خیلی دوست دارم

برای همین به تو  میگویم :

حرفِ نگاه هایم چی بود .

خودم که داشت توی فضای ذهنم یکّه تازی می کرد

صداش رو صاف کرد و گفت :

من دو تا نگاه کردم

یکی به تو که یک جورهایی خودمی     و

دوّمی به خودم و همه آنهایی که اطرافم هستند آره همون که به من با اخم زیاد داشت نگاه می کرد ، اون رو هم با همه . . . ، دارم با این نگاه مدیون

می کنم

توضیح بده ما رو معطّل کردی

الان همه دارند گوش می کنند، باشه،

       خوب ،گوش کنید ، دیگه تکرار نمی شود،

اوّل به خودت نگاه کردم و خیلی برای خودت ناراحت شدم

چون دیدم من با خودت خیلی فرق داریم !!

 تو مثل اینکه مجبوری تعداد زیادی از این ماسک ها رو با خودت داشته باشی،

 تا به خودت در هر جایی ماسک مخصوصت رو بزنی و متناسب با همون ماسک حرف بزنی تو که نمی دونی، من که خودت هستم دوست دارم خودم باشم ،

ولی تو با این کارهایت مرا زندانیِ اطرافیانت کردی

این مهمترین ناراحتی من برای خودم یا همون خودت هست

دوم به خودت و بقیه که در ذهنت بودند نگاه کردم

ناراحت شدم ، چون دیدم خیلی از اینهایی که من لطف کردم و

قسمتی از ذهنم رو برای اونها اشغال کردم

          نمی تونم به اونها بگویم :

مواظب این ماسک های همراه تون باشین

شاید ... می دونم  بقیه اش رو گوش نمی کنند .

امّا ناراحت شدم از همه بیشتر برای اینکه من پیش اونها برای خودم

ماسک نزده بودم  ، ولی اونها رو می دیدم که هر کدومشون یک

ماسک به خودشون زده اند ، اشکال نداره درست میشه!!

سوم با این دو تا نگاهم در مجموع می خواستم

  یک حرف دیگه هم به تو بگویم :

 نگاه کن همون قدر که دوست داری خیلی ها بدون ماسک

 با تو باشند یا برخورد کنند به خودت نگاه کن تو هم با

خیلی ها که اونها می خواهند تو بدون ماسک با اونها

 صحبت کنی،تو هم  به صورتت ماسک می زنی .

حالا می خواستم به تو یک گوهر بدهم ، فقط باید مواظبش باشی .

اگر ارزش همین گوهر رو بدونی می تونی توی فضای ذهنت

همه اونهایی که براشون فضا اشغال کردی رو پاک کنی و برای

تو همین یک گوهر بمونه

این گوهر  توی یک صندوقی هست که یک قفل داره قفلش

ارتباط با خدا است امّا کلیدش دست 14 نور پاک هست .

تو باید اول با این 14 نور مرتبط باشی اگر مرتبط۲ بودی تا رسیدن

به کلید چند قدمی بیشتر فاصله نداری

اگر خواستی اون چند قدم رو هم برداری باید خودت رو بدون ماسک کنی،

 بعد ببینی اثرات این 14 نور پاک کجاست و چیست ؟

باید خودت رو به اونها نزدیک کنی برای همین باید بدونی چه چیزهایی اونها

 رو خوشحال می کنه و چه چیزهایی ناراحت .

داری به کلید می رسی اگه به اون گوهر رسیدی و در قلبت جا دادی،

باید حواست جمع باشه هم از اون کلید مراقبت کنی چون داخلش گوهره ،

هم از اون گوهر چون دزدان راه کم نیستند،اگر باخودت فکر می کنی

می تونی

 بدون کلید به گوهر برسی میشه گفت : غیر ممکنه .

   یادت باشه به تو گفتم :

مواظب       کلید     و         گوهر     باش

 

اسم دقیق این کلید که گفتم : محبت اهل بیت و بیزاری از دشمنان ایشون هست.

 

  ۱- بهتره بجای واقعیت زندگی بگوییم عینیّت زندگی چون این زندگی رو با چشم هایمان

می بینیم شاید واقعیّت یک چیز دیگه باشه .

۲- ارتباط رابطه جزء لاینفکّ زندگی ما هست به زندگی خودت یک لحظه نگاه بنداز .

 

میلاد مولای انس وجان بر همه جهانیان مبارک

میلاد مولای انس و جان امام رضا علیه السلام را به همه تبریک می گویم
 
فقط همین رو بدونید که خیلی ها از امام رضا حاجاتشان را گرفته اند
                                                                 

گوش مواظبت لازم دارد ؟!

خیلی وقت بود می خواستم یک چند کلمه ای درباره قرآن بگویم ،

 

من خیلی به سوره زمر علاقه دارم شاید رمزهای زیادی در آن نهفته باشد

 

که حتماً هم همین جوری هست ؛ امّا من که نمی فهمم

 

چند روز پیش که داشتم ، دوباره این سوره رو می خوندم به این

 

دو تا آیه که میگم برخورد کردم ، خیلی جالب بود یک نکته ی مهم

 

حالا شما هم این آیه رو با معنی اش بخونید

 

آیات ۱۷ و ۱۸ سوره زمر

 

وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى

 

 فَبَشِّرْ عِبَادِی (١٧)

 

الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ

 

وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الألْبَابِ (١٨)

 

و کسانى که اجتناب دارند از طاغوت از اینکه او را بپرستند

 

و به سوى خدا باز میگردند ایشان

 

(نزد خدا) بشارت دارند. پس بندگان مرا بشارت ده (۱۷)


هـمـانـهـایـى را کـه بـه هر سخنى گوش مى دهند

 

 پس بهترین آن را پیروى مى کنند،

 

 آنان هستند که خدا هدایتشان کرده

 

و آنان هستند صاحبان خرد (۱۸) (ترجمه با استفاده از تفسیر المیزان )

 

خوب اگه خوندید ، حالا برویم سر نکته مهم

 

شاید شما هم برخورد کرده باشید با آدمهایی که وقتی ازشون

 

سوال می کنی این کتاب رو برای چی می خونی مگه نمی دونی

 

کلی مشکل داره و اشتباهاتی ازش گرفته شده ، اون فرد هم که احتمالاً

 

تریپ روشن فکری داره ، یک نگاه عجیب  غریب به تو می کنه و میگه

 

من برای این کارم دلیل دارم اون از قرآن ، مگه قرآن اشتباه میگه !

 

سپس این قسمت از آیه 18 سوره زمر  رو برای شما می خونند

 

...هـمـانـهـایـى را کـه بـه هر سخنى گوش مى دهند

 

پس بهترین آن را پیروى مى کنند،...

 

و شما هم میگین حتماً راست میگه ، قرآن که اشتباه نمیگه

 

نکته جالب این جاست که ابتدای آیه 17 این سوره تکلیف رو

 

مشخص کرده چون این آیه  بیان می کند : آنانی که دو شرط زیر

 

را دارند 

 

۱-   دوری گزیدن از پرستش طاغوت

 

۲-   بازگشت به سوی خدا

 

نزد خدا بشارتی برای ایشان هست

 

ای پیامبر آنها را بشارت بده ،

 

هـمـانـهـایـى را کـه بـه هر سخنى گوش مى دهند

 

پس بهترین آن را پیروى مى کنند،

 

آنان هستند که خدا هدایتشان کرده

 

و آنان هستند صاحبان خرد

 

این آیه به مطلب مهمّی اشاره می کند

 

که متأسفانه خیلی ها اشتباهاً مقصود خود را بر این آیه تحمیل می کنند

 

حالا اگه به شما یک لیوان بدهند بگویند : بخور

شما از ترس اینکه در آن زهر نباشد نمی خورید

 

چون اگر بخورید تضمینی برای زنده ماندن شما نیست

 

قرآن در جایی دیگر به همین معنا اشاره می کند

 

انظر الی طعامک به غذایت بنگر

 

ما آدمها این قدر که در غذاهای شکمی  دقّت داریم

 

برای غذاهای فکری خودمون اون قدر دقّت نداریم

 

من که یک فیلتر برای گوشهایم تعبیه کردم که

 

هر حرفی واردش نشه

 

اول باید مطمئن بشوم که مسموم نیست بعد

 

اجازه داره تو ذهنم قرار بگیره

 

بعضی وقتها هم که نمی فهمم به خدا و ائمه

 

متوسل می شوم تا بفهمم چی به چیه ؟

 

فقط این شیطون که در تداخل امواج خیلی استاده

 

میاد و پارازیت میده اون وقت وضعیت بحرانی میشه

 

و آ‌‍ﮊیر خطر به صدا در میاد خیلی به آدم سخت می گذره

 

چون نمی فهمه به یک حقیقت فکر می کنه یا

 

به توهمی از حقیقت ، خدا به خیر بگذرونه  اگه نه شیطون

 

پر رو میشه و قدمهای بعدی رو میذاره

 

پس دو نکته مهم

 

۱-   تو جبهه شیطون نباشیم

 

    ۲ -   در برخورد با سوالات و مطالب خیلی باید دقّت کنیم

 

شاید همون مطلبی که می خوانی تو را به کلی از راه خدا

 

دور کرد

 

خدایا

  

توی این دنیا با این همه مطالب و مسائل

 

اگه ما رو به خودمون واگذاری چی میشه

 

خدایا

 

به آبروی اهل بیت علیهم السلام

 

ما رو حفظ بفرما

 

 

 

مسنجر دل من چند وقتی هست که خاموشه

اکثر ما هر چند روز یکبار یک سری به یاهو مسنجر می زنیم، دوستهای جدید Add میکنیم، با دوست های قدیمی صحبت می کنیم، ... اما! تا حالا شده به مسنجر دلمون یک سر بزنیم و یک کسی رو که خیلی ما رو دوست داره و همیشه نگران ماست، توی لیستمون Add کنیم ؟

هر روز Offline هامون رو میخوانیم و جواب میدیم، اما! چند وقته که به Offline های دلمون سر نزدیم ؟ یک کسی هر روز و هر ساعت برای ما Offline میگذاره ولی فراموش میکنیم که اونها رو بخونیم.

هر چند وقت یکبار عکس Profile مون رو عوض میکنیم تا اگه دوستی خواست ببینه، جدیدترین عکسمون رو ببینه. اما! چهره واقعی مون رو چه طور ؟ کاری میکنیم که هر روز بهتر از قبل بشه ؟ اصلا حواسمون هست که یکی همیشه منتظره که چهره بهتری از ما ببینه ؟

برای اینکه به بهترین دوستمون ثابت کنیم چقدر دوستش داریم، چیکار میکنیم ؟

همه ما خوب میدونیم بهترین دوستمون کیه، اما یه کم، نه، خیلی زیاد کم لطفیم ... میگیم او رو دوست داریم ولی ...

بیاین از همین حالا با هم قرار بگذاریم و به همدیگه قول بدیم که ثابت کنیم او رو دوست داریم. او ما رو دوست داره، خیلی زیاد، بیشتر از اونی که فکرش رو میکنیم. اما یادمون باشه که خیلی چیزها ممکنه این رشته دوستی رو پاره کنه و از طرفی هم خیلی چیزها این رشته رو محکمتر میکنه! پس ...

هر کار بدی که ما میکنیم، دل او رو به درد می آره و کارهای خوب ما او رو خوشحال میکنه! پس ...

ما منتظریم که او بیاد، چون میدونیم که فقط با اومدن او همه خوبیها می آن و بدیها نابود میشن! یادمون باشه که او خودش هم منتظره، منتظر اجازه خدا، منتظر اومدن، منتظر خوب شدن ما، منتظر اینکه ما اومدنش رو از ته دل بخوایم، منتظر چند دوست واقعی، منتظر ...

پس اول از خدا بخوایم که " اللهم عجل لولیک الفرج " و بعد ...

بله، بقیه اش به عهده ماست، باید دلهامون رو صاف بکنیم، بفهمیم که به او نیاز داریم، بدونیم که اگه ما یک قدم به طرف او برداریم، او هزاران قدم به ما نزدیک می شه.

پس زود باشیم داره دیر می شه، کی می دونه که چند سال عمر میکنه ؟ ثانیه ها دارن به سرعت میگذرند و هیچ وقت بر نمیگردند!

یک لحظه تاخیر، یک لحظه غفلت، وای ...

" یک لحظه غافل گشتم و صد سال راهم دور شد! "

پس ... یا علی ...
به نقل از وبلاگ
http://www.didehberah.persianblog.com/

با اجازه مولف

فقط چند روز تا تمدید اعتبار خود وقت دارید ( واقعاً چند روز )


امروز وقتی که موبایلم رو روشن کردم یک پیغام رسیده بود

از مرکز تالیا که شما دو روز وقت دارید تا اعتبار خود را تمدید کنید

اگر نه موبایل بی موبایل !!

من هم مجبورم که از هر جا که می تونم برم و این پول رو تهیه کنم


* * *

عقربه ساعت ِ ذهنم زنگ زد گفت :

شما که این قدر برات مهمه که باید ظرف این دو روز اعتبارت رو تمدید کنی

به حساب خودت با خدا هم یک رسیدگی کن چون معلوم نیست اعتبارت کی تموم بشه ؟!

و به شما بگن : وقت تمام شد .

یاد یک حدیث خیلی ناب از امیر المومنین افتادم

ایشان می فرمایند:(نقل به مضمون )

( برای دنیایت طوری باش که تا ابد می خواهی زنده بمانی

و برای آخرتت آن گونه باش که انگار فردا رفتنی هستی )


خدایا اعتبار قلبمون را اونقدر زیاد کن که بتونیم مشکلات رو تحمل کنیم

و وقت ها مون رو زیاد کن تا با تو بیشتر صحبت کنیم

و قبل از اینکه اعتبار عمرمون تموم بشه امام زمان بیایند

خدایا ممنونم

آنتی ویروس (anti virus)

همین جوری این مطلب به ذهنم زد

راستش بعد از 10 , 20 باری که توی این چند ماه اخیر کامپیوترم ویروسی شده بود و کلی اعصابم رو خورد کرد

و مجبور شدم ویندوز عوض کنم گفتم عجب یک نرم افزارهایی هست که بهش میگن آنتی ویروس

برای اینکه وارد اصل مطلب بشوم یه مقدمه درباره انوع ویروس ها و حملات کامپیوتری بگم

1- کامپیوتر هنگ می کند اصطلاحا این قدر حافظه رو پر می کنند که سیستم اور فالو buffer over fallow

میشه خوب سیستم یک بار reset میشه و تموم

2- کامپیوتر reset می شود که بعضی وقتها سریع مشکل حل میشه و بعضی وقتها ویندوز رو باید عوض کنی

البته همون طوری که می دونین انواع ویروس ها و حملات کامپیوتری خیلی زیاد هست , اما برای ما همین قدر کافیه

حالا برای اینکه از این مشکلات برای کامپیوترمون جون سالم به در ببریم یه آنتی ویروس قوی نصب می کنیم

و سعی می کنیم هر وقت تونستیم بریم و آپدیتش کنیم چون ویندوز عوض کردن درد سر زیاد داره

***

ما آدمها توی یک فضایی شبیه همین اینترنت ولی با قابلیت های بیشتر زندگی می کنیم و ویروس های زیادی اطراف ما

رو فرا گرفته , spy و خیلی چیزهای بی ارزش در کنار ما هست - شاید همین چیزهای بی ارزش برای ما خیلی ارزشمند بشوند -

و خیلی وقتها هنگ می کنیم و نمی دونیم چی کار کردیم که این جوری شده

به خودمون گفتیم ما هم به یک آنتی ویروس قوی نیاز داریم و هر چند وقت یک بار باید بروز بشه

خیلی ها به بودن آنتی ویروس اعتقاد ندارند برای همین هم خیلی ضربه های بدی می خورند روحشون مرده می شه و ...

تا اینجا فهمیدیم که باید با به یک آنتی ویروس مجهز بشیم

آنتی ویروس ما خیلی درصد اطمینانش بالا هست به قول کامپیوتری ها به fire wall فایر وال هم مجهزه برای همین مطمئن هستیم

تا زمانی که آنتی ویروس داریم غمی نداریم

آره آنتی ویروس ما یاد خدا ست و ما خودمون رو با فایروال محبت اهل بیت و بیزاری از دشمنانشون مجهز کردیم

خدایا یاد تو هم به زبان است هم به عمل و هم درون دل و بهترین شاهد مثال یاد تو یاد 14 معصوم است چون آنها در مسیر خداشناسی

به شگردهای دزدان این مسیر از همه آگاهترند

خدایا ما را از مسیر و روش اهل بیت دور نکن

پنهان شده است . . .

خیلی فکر کردم که چی بنویسم  بالاخره

 

به این حدیث از امام حسین علیه السلام برخورد کردم

 

خیلی جالب هست کار خدا دو دو تا چهار تا نیست تا این

 

بشر فسقلی بخواهد با قطعیت بگوید اگر این کار بکنم 

 

این جوری می شود برای همین هر چقدر علمش زیادتر هم بشه

 

باز هم با امّا و اگر حرف می زنه چون برای بشر همیشه

 

امکان اشتباه هست یه زمانی همین آدمها

 

می گفتند نمیشه از این کره خاکی بیرون رفت

 

این رو اونهایی گفتند که در زمان خودشون آخر علم و از این جور چیزها بودند

 

 ولی الان بایدبگیم ببخشید آقایون شما اشتباه کردید

 

حالا هم معلوم نیست چقدر دارند  اشتباه می کنند  و

 

کی می فهمند خدا عالمه ؟! 

 

 زیاد پر حرفی کردم  امّا  اون حدیث :

 

ایشان می فرمایند : خداوند ۴ چیز را در ۴ چیز

 

پنهان کرده است

 

۱- خشنودی و رضایتش را در کارهای خوب

    

       پس کوچک مشمارید هیچ حسنه ای را شاید

 

رضای خدا در  آن باشد .

 

۲- خشم خود را در گناهان

  

       پس هیچ گناهی را کوچک مشمارید

 

      که مبادا خشم خدا در

 

       آن باشد .

 

۳- دوستان خود را در بین مردم

 

       پس هیچ احدی را کوچک مشمارید

 

       و حقیرش ندانید شاید

 

       او ولیّ خدا باشد .

 

۴- اجابت کردن را در دعاها

 

      پس هیچ دعایی را کوچک مشمارید شاید

 

      همان دعا مستجاب باشد .

 

به نقل از کتاب نزهة النواظر  ص ۵۱ تألیف محدّث قمّی صاحب مفاتیح الجنان