نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

پنهان شده است . . .

خیلی فکر کردم که چی بنویسم  بالاخره

 

به این حدیث از امام حسین علیه السلام برخورد کردم

 

خیلی جالب هست کار خدا دو تا چهار تا نیست تا این

 

بشر فسقلی بخواهد با قطعیت بگوید اگر این کار بکنم این جوری

 

می شود برای همین هر چقدر علمش زیادتر هم بشه باز هم با

 

امّا و اگر حرف می زنه چون برای بشر همیشه امکان

 

اشتباه هست یه زمانی همین آدمها می گفتند

 

 نمیشه از این کره خاکی بیرون رفت این رو اونهایی گفتند که در

 

زمان خودشون آخر علم و از این جور چیزها بودند ولی الان باید

 

بگیم ببخشید آقایون شما اشتباه کردید

 

حالا هم معلوم نیست چقدر دارند  اشتباه می کنند  و

 

کی می فهمند خدا عالمه ؟!  زیاد پر حرفی کردم  امّا  اون حدیث :

 

ایشان می فرمایند : خداوند ۴ چیز را در ۴ چیز پنهان کرده است

 

۱- خشنودی و رضایتش را در کارهای خوب

    

       پس کوچک مشمارید هیچ حسنه ای را شاید رضای خدا در

 

       باشد .

۲- خشم خود را در گناهان

  

       پس هیچ گناهی را کوچک مشمارید که مبادا خشم خدا در

 

       آن باشد .

۳- دوستان خود را در بین مردم

 

       پس هیچ احدی را کوچک مشمارید و حقیرش ندانید شاید

 

       او ولیّ خدا باشد .

۴- اجابت کردن را در دعاها

 

      پس هیچ دعایی را کوچک مشمارید شاید همان دعا

 

       مستجاب باشد .

 

به نقل از کتاب نزهة النواظر  ص ۵۱ تألیف محدّث قمّی صاحب مفاتیح الجنان

مولای من محبت تو کیمیاست

مولای من محبت تو کیمیاست

 

 مرا با غیر خود (دزدان قافله حقیقت ) آشنایم نکن

 

امروز 5/7/1385

 

درست یک سال می گذرد  از نوشتن متن آرزوی پرواز

 

یادش بخیر

 

 آن زمان که ندانسته هایی در ذهنم بود ...

 

و اکنون در این اندیشه ام که از شما  ای امام زمان (علیه السلام) تشکر کنم

 

 بخاطر اینکه هنوز یادتون در دلم پر فروغ هست

 

-         هر کسی برای خودش یک بهشت داره این هم

 

بهشت ما ( منظورم یاد شماست ) -

 

معلوم نیست تا کی ،

 

یاد همچون شمایی در ذهنم باشه ،

 

 خدا کنه خدا این کیمیا رو هیچ وقت از من نگیره

 

الهی آمین

 

آخرش  هر کسی به پیروی و ارشاد فردی دل خوش کرده

 

نمی خواهم بگویم این افراد کافرند یا آدم نباید معلم و راهنما داشته باشه

 

می خواهم بگم آدم نباید هر کسی رو راهنمای خودش قرار بده

 

  اتفاقا اینها مسلمان هستند و افراد محترمی هستند

 

لیکن بعضی وقتها ما آدمها این افراد را آن قدر بزرگ می کنیم

 

که از یاد ولیّ خدا و حجّت عصر غافل می شویم یا اون فرد رو از

 

امام زمان و اهل بیت بزرگتر می دونیم  (مطمئنم خیلی از شماها که

 

این متن رو می خونید از اون افرادی هستید که خیلی یکّه می خورید

 

امّا باید حقیقت گفته بشه بسط و تفصیلش خیلی طولانیه و الحمد لله

 

کسی هم حوصله نداره بیشتر از این بخونه )

 

تازه اگر حقیقتی درباره آن کس که به اندیشه خود بزرگش کرده ایم بفهمیم

 

(کلام ناروایی یا فعل نا مناسبی)

 

به نحوی آن را تأویل (توجیه ) می کنیم تا بزرگی آن فرد در ذهن ما حفظ شود

 

در صورتی که باید به دو یادگار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) چنگ بزنیم

 

قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)

 

این گونه است که بسیاری از افرادی که قدم در این راه می گذارند از یاد ولی خدا

 

فراموش می کنند مگر آنها که استادشان هم ، ایشان را به  محبت اهل بیت

 

و بیزاری از دشمنان ایشان راهنمایی کند .

 

این مهمترین نکته در این راه است که بسیاری از بزرگان ، خود را بر حذر می داشتند

 

که نام آنها و یا حتی القابی که برای آنها استفاده می شود

 

هم تراز نام اهل بیت باشد یا مردم نام و القاب آنها را با تفصیل بیشتری از نام

 

معصومین به زبان بیاورند ، می توان از مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی ( معلم اخلاق )

 

نام برد . [خدا رحمتش کند {در کتابی که ایشان به نام "عارف و صوفی چه می گوید"

 

نوشته اند  نام مولف  در آن جا جواد تهرانی قید گردیده است }‍‌ [

 

حال عده ای دیگر دانسته یا ندانسته خود را مطرح کرده اند

 

و یا دیگران آنها را عَلَم کرده اند

 

(هدفم انتقاد از فردی نیست فقط باید اینها را هم بگویم )

 

و با طرح پاره ای از  آیات و روایات و بی اطلاعی از خیلی مسائل خود را

 

به ماشینی از سوالات تبدیل کرده اند

 

‌‌‍‍‌‍‍‍‍‍‍‌ ‌‍‍‍‌‌‌‍}نقل است ‍‍‍‌‌‌که می گویند فردی از مکانی می گذشت ، از مردی که آنجا نشسته بود

 

شنید می گوید لا اله (معبودی نیست) و از آنجا گذشت و با خود گفت چه آدم کافری!

 

در حالی که آن مرد داشت می گفت : لا اله الا الله این افراد هم معمولاً این گونه ،

 

 سوال مطرح می کنند ،

 

امیر المومنین در پاسخ خوارج که می گفتند لا حکم الا لله فرمودند کلمه حقی که این

 

افراد معنای باطل و اشتباه آن را برگزیده اند (کلمة حق یراد بها الباطل)  }

 

و به جای آنکه از اهل آن، این سوالات را بپرسند

 

 می گویند ما سوالی داریم یک نفر نیست پاسخ ما را بدهد

 

البته این مسئله هنوز هم جای بحث دارد که باشد برای یک وقت دیگر    

 

خوب اگر شرح حال کسانی که در عصر حاضر حقیقت را در هر جای عالم یافته اند

 

به پاسخ بسیاری از سوالات خود می رسیم  ( می توانید با این کلمات ره یافتگان

 

{المستبصرین} جستجو کنید مخصوصاً از سایت http://www.shiasearch.com

 

 از طرف دیگر افرادی به نام عارف آمده اند و از تاویلات و توجیهات خود به نام عرفان

 

نام می برند ( الحمد لله همه جوره اش هست اوشو ، یوگا ...)

 

و این مردم هم هیچ کس از خودشان نمی پرسد از کجا معلوم درست می گوید ؟

 

می گویند از خطورات ذهنی من خبر داد

 

این که نشد دلیل ،

 

مگر نمی دانید که شیطان به پیروان خودش الهام می کند (ان الشیطان لیوحون الی

 

اولیائهم  آیه ای از قرآن )

 

یا می گویند : این کار رو کردیم کارمون درست شد

 

این هم نشد دلیل ،خیلی از این کارها رو اگر بی دین ها هم بکنند

 

کارشون درست میشه

 

این ها نمی تونه حقیقت رو اثبات کنه :

 

اون فردی که مدعی هست باید به سوی خدا دعوت کنه

 

نه بسوی خودش با گفتار وعملش

 

خلاصه بدونید که  مهار نفس و دلتون را به چه کسی می دهید ؟

 

و اگر شک دارید از خدا راه حقیقت را بخواهید

 

و از ملامت ،ملامت کنندگان نترسید

 

چون روزی مادی را خدا تقسیم کرده ولی علم و آگاهی موهبتی است که باید

 

از خدا خواست تا خدا روزی آدم بکند

 

(در این باره امام علی علیه السلام بیاناتی به کمیل دارند که بسیار عالی است حتماً

 

بخونید در نهج البلاغه درباره علم و مال  یا کمیل العلم خیر من المال ، العم یحرسک و

 

انت تحرس المال )

 

ما که گفتیم  شکسته و بسته و ناقص  

 

باز هم اگر سوال داشتین اگه بلد بودم جواب می دهم اگر بلد نبودم می روم

 

می پرسم جوابش رو میگم   

 

خدا در قرآن فرموده به طعامت بنگر (انظر الی طعامک )

 

حالا به مغزت می خواهی غذا بدهی به غذایش فکر کن

 

و این رو در خاطرت داشته باش که

 

اگر به کسی خواسته باشند زهر بدهند ، زهر را مخفی می کنند

 

اگر  نه،هر کسی می دونه که زهر کشنده است و نمی خوره

 

خدایا ما را از حیرت و سر درگمی در امر دینمان حفظ بفرما

 

 

اجازه دادی بخوانمت ممنون

 

چند روز دیگر بیشتر نمونده تا ماه خدا

 

که  از ما بنده های خدا(که بند هر چیزی هستیم غیر از خدا ) خداحافظی کنه

 

و من هنوزم با حیرت دارم نگاه می کنم چه جوری داره این ماه زود می گذره

 

ماهی که خدا به ما مهلت داد تا بیشتر مهربانی هایش را بشناسیم (دعای ابوحمزه بخونیم  ) از او به خاطر تمام لطف هایی

 

که کرده ممنون باشیم و مزه توحید واقعی را با خواندن این دعا ها به ما بفهمونه

 

و خدا مهربانتر از آن است که تو می دانی و باید مهر بورزی به او که خداوند قائمه زمین و آسمانش نامید (امام زمان)

 

و اگر این مهر

 

را با خود نداشته باشی مُهر قبولی بر اعمالت نداری

 

حال خود دانی مهر بورز و ازآنانی که با این مهر مخالفند بیزاری بجوی

 

این هم شد خلاصه ای از مطالبی که امسال ماه رمضان یاد گرفتم

 

خدایا ما را به خودمون واگذار نکن

 

 

 

 

شب قدر

چه شده است که ملائک از آسمان به زمین می آیند نه امسال ؛

سالیان زیادی است که در یک شب به خصوص به زمین می آیند

برای چه ؟

می خواهد امور زمینیان تا سال دیگرشان رقم خورد

چه کسی مگر روی زمین است که ملائکه به سویش می آیند و خدمتش را می کنند

چنین فردی باید منصبی الهی داشته باشد

نماینده تام الاختیار خدا

پس ملائکه بر امام زمان نازل می شوند

و همه امور زمینیان بلکه امور خلقت رقم می خورد

خدایا در این شب عزیز فرج مولایمان را برسان

بحق معنای لیلة القدر (فاطمه سلام الله علیها )

مظلومی که غریبانه زیست

 

در مظلومیت او همین بس که او را به شمشیر می شناسند نه به مهربانی و علوم بیکرانش

در مظلومیت او همین بس که شان او را پایین آورده اند تا آنجا که او را همچون مردمان عادی جلوه دهند همان کاری که معاویه در شام

درباره امیر مومنان کرد

شامیان پرسیدند : مگر علی ( علیه السلام ) نماز می خواند {که در محراب عبادت شهید شد }

در مظلومیت او همین بس که چه سوالاتی از آن گنجینه علوم نبوی می کردند

و . . .

آبرو (۱)

امروز می خواهیم به یک موضوع مهم و اجتماعی یک کم دقیق شویم بحث در

این باره خیلی زیاد هست ولی به عنوان مقدمه می خواستم چند تا مطلب رو بگم

آبرو ٬

 از مهمترین مسائلی است که در دین ما با تکیه بر این مفهوم دستوراتی

به ما دادند ٬

 مثلا  غیبت نکنید ٬ آبروی یک مسلمان در خطر است چون کسی که غیبت

می کند ، خواسته یا ناخواسته آبروی فردی را می برد  

قرض دادن پول به کسی که نزد شما می آید مستحب است یک جورهایی

با آبروی فردی که قرض می گیره مرتبط است

برآوردن خواسته های یک برادر مسلمان

و . . .

این یک قسمت بود (به قول ما آبرو ریزی نوع 1)

اما آبروی ریزی نوع 2 که در رابطه با خدا و ائمه رخ می دهد و با مورد بالا

یک کم فرق دارد

در اینجا برای تقریب به ذهن از واژه ای به نام آبروی خدا استفاده می کنیم

مسلّمه که خدا از این چیزهایی که بنده های کج و معوجش میگن مبرّا است

اما نوع 2

در این مسئله شما بین آبروی خود و آبروی خدا  یا آبروی خود و آبروی اهل بیت

باید یکی را انتخاب کنید یعنی چی ؟ یعنی این دو تا آبرو در مقابل همدیگر

قرار گرفتند

مثلا دروغ

شما اینجا آبروی خود را بر رعایت حدود الهی(آبروی خدا) ترجیح داده اید

و یا شما برای دفاع از مکتب اهل بیت مثلا باید یک سیلی بخوری یا . . .

و یا شما که نام شیعه بر خود گذاشته ای کارهایی انجام میدهی که آبروی

اهل بیت را میبری به این موارد میگیم آبرو ریزی نوع 2

یک آبرو ریزی دیگر هم می توان گفت و اون هم استفاده از آبروی شما هست

برای یک فرد دیگر

در همه این موارد که خدمتتان عرض شد انتخاب با خود ماست

خدایا

به آبروی اهل بیت ، آبروی ما را در مقابل بندگانت نریز

ادامه دارد

 

 

 

ماه رمضان

راستش دیگه نمی خواستم اینجا بنویسم ( به دلایلی ) و در این ماه سکوت کنم.

اما وقتی یاد مهربانی های خدا در حق خودم می افتم خیلی خجالت می کشم

همیشه به خدا می گویم : خدایا من که بنده تو هستم اما خرده شیشه هم دارم

بیا و به عظمت اهل بیت علیهم السلام

لذت مناجات و انس با خودت را به من بچشان

امام سجاد علیه السلام دریکی از  مناجات های خمس عشر(۱۵گانه)[۱۵ مناجات  که در مفاتیح الجنان آمده و مقصود ما مناجات محبین هست ]

خدایا آن که شیرینی محبت تو را چشید دیگر از در خانه تو به کجا می رود ؟!

در همین زمینه امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرمایند :

خدایا آن کس تو را یافت چه گم کرد

  و آن کس که تو را گم کرد چه یافت

  < ماذا فقد من وجدک و ماذا وجد من فقدک >

خدایا در این ماه که ماه توست به آبروی ولیت امام زمان شیرینی گفتگوی با خودت را به ما بچشان

 

 

سیاه سفید

گفتم این متن رو با رنگ سفید بنویسم تا شاید سیاهی ها

 

 و تیرگی های دلم رو  مخفی کنم 

 

خدا خیلی من و شما رو دوست داره گفته اگر سیاهی ها

 

خواستند ، کشور دلتون رو تسخیر کنند ، زودتر به فکر چاره

 

بیفتید و یک قلم سفید بردارید و روی سیاهی های دلتون

 

بکشید اون وقت سفیدی قلبتون زیاد میشه یادتون نره

 

سعی کنید کمتر با سیاهی دوست بشین اون می خواهد

 

با هر بهانه ای بیاد به سرزمین دلتون ، خیلی ها میگن

 

نه نمیشه ،  به این راحتی ها که فکر می کنی نیست

 

دیدم راست میگه سیاهی دلهامون رو باید چی کار کنیم

 

شنیدم که باید این دلم رو یک جای امن بگذارم تا این سیاهی

 

به این راحتی ها  هم نتونه وارد بشود

 

گفتند باید این دلت ( قلبت ) رو وارد دژ مستحکم الهی کنی

 

تازه هر کس که نمی تونه وارد این دژ بشود شرط دارد

 

شرطش اینه که دلش رو تسلیم کسی کنه که اون فرد

 

خودش رو تسلیم محض خدا می دونه  ، تسلیم ، تسلیم

 

اگر دل تو که حرم خداست  وارد این دژ مستحکم بشود

 

دیگر سیاهی به خود جرأت نمی دهد تا  وارد دل تو گردد

 

و بدان هر گاه که سیاهی توانست وارد دل تو شود  ]

 

 

[لحظه ای تو از یاد آن دژ و شرطی که داشته فراموشت شده

 

 

خدایا چی میشه که دل ما را با نور هدایت اهل بیت نورانی

 

کنی تا هیچ گاه سیاهی تمام قلبم را فرا نگیرد 

 

 

یادتون نره وقتی خوستید این متن رو بخونید ابتدا با موس کلیک راست کنید سپس  select all  کرده و متن رو بخونید

خنده شیطان


شیطان به تو می خندد


یا تو به شیطان !!

چیست زندگی بدون یاد تو ؟


امروز با همه سیاهی ام ، در گوشه ای از نهانخانه دل نور یادت مرا به نوشتن وادار کرد
و گر نه سیاه دلانی مانند من
بایند بروند به سیاهی نه بیایند به دیار پادشاهی
نمی دونم چه جوری می تونم به این زندگی ادامه بدهم وقتی به یاد تو می افتم
بهشت با تمام وسعتش تو قلبم قرار می گیره ولی وقتی یاد تو از قلبم میرود
در این دنیا خودم رو می بینم میان یک مشت ادمهایی که برای اثبات خودشون حاضرند
اعتقادتشون رو بفروشند یا برای آبروی خودشون از آبروی حجت خدا بیشتر احترام قائل بشوند
من که با اونها کار ندارم
باید چند جمله از شما بگویم
تا مرهمی باشد بر دل مجروحم
ای کاش مردم می دونستند که چقدر شما اونها رو دوست دارید
ای کاش مردم می دونستند که چقدر شما در مناجاتتون با خدا برای اونها دعا می کنید
ای کاش مردم می دونستند که شما هم مثل پیامبر اکرم اون قدر مهربان هستید که مردم حتی لیاقت این همه
محبت رو در خودشون نمی دیدند
ای کاش مردم می دونستند که شما شیعه هاتون رو فراموش نمی کنید
ای کاش مردم می دونستند اگه برای اومدنت دعا کنند از این کلاف سر در گمی که زندگی نامیدند آزاد می شوند

بیا مهدی شب هجران سحر کن

یک نفس عمیق

 

نفس چیزی هست که ما هیچ وقت به اون توجه نمی کنیم مخصوصاْ وقتی که خوش هستیم و سر حال

برای همین 

یک نفس عمیق می کشم برای اینکه عطر همه گلهای جهان توی این ریه هایم جریان پیدا بکنه

  و با یک بازدم هر چی بوی بد هست از ریه هایم بیرون کنم

یک نفس عمیق می کشم تا عمق زندگی را با تمام وجودم احساس کنم و بگویم خدایا شکرت    شکر   شکر 

 و با یک بازدم به خدا می گویم خدایا شکرت که هنوز هم به من اجازه زندگی دادی

یک نفس عمیق می کشم و آرامش را به همه اعضای بدنم هدیه می کنم

 و با یک بازدم هر چی خستگی و کسالت هست از وجودم بیرون می کنم

و . . .

با این نفسها خودم رو به یاد خدا می اندازم

و در بازدم ها خودم را از شر شیطان به  دژ استوار خدا پناهنده می کنم .

خدایا شکرت .

 

سکوت ؟


سکوت یا همون هیس


گفتم : یک کم سکوت کنم تا صداهایی رو که بهش توجه نمی کنم بشنوم


خیلی چیزها باید بگم اما نمی گویم


و خیلی چیزها باید بشنوم پس می روم تا بشنوم


نشنیدن مشکلی هست که خیلی ها به اون مبتلا هستیم


چون


گوشمون از این حرفها پر هست


گوشمون نیاز به شنیدن ندارد مگر اون هایی که شنیدند چی شد ؟!!


گوشمون گرفتگی داره هیچ صدایی رو نمی شنود این رو هیچ کار نمی شود کرد


گوشمون می شنود اما یک صافی اولش تعبیه نشده در این مواقع وقتی می خواهی حساب کنی ببینی چی شنیدی


می فهمی که همه چی شنیدی و هیچی نشنیدی !!


توی گوشمون یک پنبه گذاشتیم کاربرد برای مواقعی که نمی خواهیم حقیقتی رو گوش کنیم و در قبال اون پاسخ گو باشیم


خلاصه سکوت خوبه اما نه همیشه


حرف زدن خوبه اما نه همیشه

سکوت

 

سکوت یعنی

              هوا از حنجره تو به راهی غیر از دهانت ختم می شود .

 

سکوت یعنی

 

             کلمات ذهن تو اجازه ندارند به ارتعاش ثارهای صوتی کمک کنند.

 

سکوت یعنی

 

            خنده نه بدلیل شادی

 

سکوت یعنی

 

            گریه نه بدلیل غم و اندوه

 

سکوت یعنی

 

            بهترین همدم تنهایی

 

سکوت یعنی

 

            چراغ قرمز تردّد کلمات

 

سکوت یعنی

 

            حرف بی حرفی

 

سکوت یعنی

 

            گوش شنوایی پیدا نکردی

 

سکوت یعنی

 

             جواب

 

سکوت یعنی

 

             سوال

سکوت یعنی

 

             دنیایی غیر از این دنیا هم هست

سکوت یعنی

 

             انتخاب گزیده ها

 

 سکوت   سکوت   سکوت

 

 یعنی

 

 بفهمیم فاصله اندیشه ها را آن هنگام که نخواستند با هم تقابل کنند

 

و این چنین بود که فصل جدیدی در زندگی من رقم خورد

 

سکوت ، سکوت ، سکوت ...

 

این را گفتم ، تا بدانی

 

سکوت می تواند نشانه فهمیدن باشد و من فهمیدم که نفهمیدم

 

و سکوت تا آن زمانی که بیایی و سکوت را بشکنی

 

و بگویی حقایق عالم هستی را

 

پس سکوت ، تا آن هنگام که ترنّم آمدنت را بشنوم .